فراماسونری در پشت پرده پنهان کاری
فراماسونها که به خاطر پیش بند سفید، نمادها و دست دادن مخفیانه خود مشهور هستند، اعضای قدیمیترین سازمان برادری جهان هستند. فراماسونری (که گاهی با عبارت ماسون نیز شناخته میشود) علیرغم طول عمر خود، مدتهاست در هالهای از رمز و راز پنهان شده است. برای ناظران بیرونی، مناسک و اعمال سازمان ممکن است فرقهای، قبیلهای و مخفیانه و حتی شوم به نظر برسند.
به گفته نشریه تایم (Time) برخی از اینها ناشی از بی میلی اغلب عمدی فراماسونها برای صحبت در مورد آیینهایشان با افراد خارجی است. با اینحال موضوع جذابی برای بسیاری از فیلمها و کتابهای محبوب مانند کتاب رمز داوینچی (The Da Vinci Code) نوشته دن براون است. فیلم رمز داوینچی نیز با اقتباس از این کتاب در سال ۲۰۰۶ توسط ران هاوارد کارگردان آمریکایی با بازی تام هنکس، آدری تاتو و آلفرد مولینا ساخته شد.
اما در واقعیت، فراماسونری یک سازمان جهانی با سابقه طولانی و پیچیده است. اعضای آن شامل سیاستمداران، مهندسان، دانشمندان، نویسندگان، مخترعان و فیلسوفان بودهاند. بسیاری از این اعضاء در رویدادهای جهانی مانند انقلابها، جنگها و جنبشهای فکری نقش برجستهای داشتهاند.
فراماسونری چیست؟
فراماسونری (Freemasonry) به سازمانهای برادری پراکنده و مستقل گفته میشود. واژه فراماسونری از free stonemason در انگلیسی به معنی سنگتراش آزاد یا بنای سنگتراش آزاد و از franc-maçonnerie در فرانسوی به معنی سنگتراش درستکار نیز گرفته شدهاست. ریشههای کهن این کانونها در اروپای غربی (به ویژه انگلستان و فرانسه) بوده و به پیمانهای برادری اصناف سنگتراشان (Stonemasones) بنا یا مِیسونری بر میگردد که از اواخر قرن چهاردهم (همزمان با عصر نوزائی رنسانس) معلومات سنگتراشان و روابط تجاریشان با مشتریان و دولت را نظم داده و بهبود بخشیدند.
بر اساس گزارش بیبیسی (BBC)، فراماسونری علاوه بر اینکه قدیمیترین سازمان برادری جهان میباشد بزرگترین سازمان از این دست در جهان بوده و تخمین زده میشود که حدود ۶ میلیون نفر در سراسر جهان عضو آن باشند. همانطور که از نام آن پیداست، یک سازمان برادرانه سازمانی است که تقریباً فقط از مردانی تشکیل شده است که برای منافع متقابل دور هم جمع میشوند، اغلب به دلایل حرفهای یا تجاری. با این حال، امروزه زنان نیز می توانند فراماسون باشند.
اما فراماسونها که گاهی اوقات به آنها ماسون گفته میشود، زندگی خود را به اهداف بلندتری نیز اختصاص دادهاند. مارگارت جیکوب (Margaret Jacob) استاد بازنشسته تاریخ اروپا در دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده کتاب ریشههای فراماسونری: حقایق و داستانها (The Origins of Freemasonry: Facts and Fictions) میگوید: اعضای آن آداب و رسوم مخفی و نوعی تشریفاتی را اجرا میکنند که ظاهراً برادری انسان را ترویج میکند و در گذشته اغلب با اصول روشنگری قرن هجدهم مانند ضد سلطنت، جمهوری خواهی، شایسته سالاری و حکومت مشروطه مرتبط بودهاند.
در فراماسونری معمار بزرگ جهان، به جای یک خدایی که در مسیحیت تصور میشود با یک خالق دئیست (Deist) قابل مقایسه است. مفهوم دئیسم (Deism)، که منشأ آن ریشه در روشنفکری قرن ۱۷ دارد، این ایده را ترویج میکند که موجود برتر مانند ساعت ساز نهایی است، خدایی که جهان را آفریده اما نقش فعالی در زندگی مخلوقات آن ندارد.
در این سازمان مخفی یک منشور اخلاقی، رفتار اعضا را کنترل میکند. این کد برگرفته از چندین سند است که مشهورترین آنها مجموعهای از اسناد است که با نام اتهامات قدیمی (Old Charges) یا قانون اساسی شناخته میشوند. یکی از این اسناد، نسخه خطی هالیول (Halliwell Manuscript) است که به آن شعر رجیوس (Regius Poem) نیز میگویند و مربوط به حدود قرن ۱۴ یا اوایل قرن ۱۵ بوده و از آن به عنوان قدیمیترین سند فراماسونری یاد میشود. دست نوشته هالیول به صورت شعر نوشته شده و علاوه بر اینکه ظاهراً تاریخ ماسونی را ردیابی میکند، رفتار اخلاقی صحیح را نیز برای ماسونها تجویز میکند. به عنوان مثال، از اعضا میخواهد که استوار، قابل اعتماد و راستگو باشند یا رشوه نگیرند.
در حالی که بسیاری از فراماسونها مسیحی هستند، فراماسونری و مسیحیت رابطه پیچیده و اغلب تفرقه انگیزی داشتهاند. برخی از مسیحیان ارتدکس با دئیسم فراماسونری و پیوندهای غالباً تصور شده آن با بت پرستی و غیبت مخالفت کردهاند.
اما کلیسای کاتولیک از سرسختترین منتقدان آن بوده است. در سال ۱۷۳۸ پاپ در یک فرمان کاتولیکها را از فراماسون شدن منع کرد. حتی امروز، ممنوعیت پاپ در مورد فراماسونری همچنان پابرجاست و طبق اعلام واتیکان، کلیسا فراماسونری را سازگار ناپذیر با دکترین کلیسا اعلام کرده است.
فراماسونری از چه زمانی آغاز شد؟
منشأ فراماسونری مبهم بوده و موضوع مملو از افسانه و حدس و گمان است. یکی از ادعاها این است که فراماسونها از نسل سازندگان معبد سلیمان در اورشلیم هستند. برخی استدلال کردهاند که فراماسونها شاخهای از شوالیههای معبد بودند، یک گروه نظامی کاتولیک که قدمت آن به قرون وسطی می رسد [۱].
توماس پین (Thomas Paine)، انقلابی مشهور آمریکایی، کوشید تا منشأ این سازمان را در مصریان باستان و درویدهای سلتیک (Celtic Druids) جستجو کند. همچنین یک شایعه بسیار قدیمی وجود دارد که میگوید فراماسونها همان ایلومیناتی هستند، یک انجمن مخفی که در قرن هجدهم در آلمان آغاز شد. بسیاری از این نظریهها رد شدهاند، اگرچه برخی از مردم همچنان به آنها اعتقاد دارند.
ایلومیناتی (Illuminati) از نظر تاریخی، به باوارین ایلومیناتی اشاره دارد. باوارین ایلومیناتی یک انجمن مخفی در عصر روشنگری تأسیس شده در ۱ مه ۱۷۷۶ در باواریا بخشی از آلمان امروزی بود. اهداف این انجمن مقابله با نفوذ خرافه، ظلمتپرستی و نفوذ مذهب بر زندگی عمومی و سوءاستفاده از قدرت بود. ایلومیناتی در کنار فراماسونری و دیگر انجمنهای مخفی به تشویق کلیسای کاتولیک از سالهای ۱۷۸۴تا ۱۷۹۰ با فرمان پادشاه بایرن ممنوع شدند.
همانطور که پیشتر گفته شد فراماسونری ریشه در اصناف سنگتراش اروپای قرون وسطی دارد. این اصناف، بهویژه در قرن چهاردهم فعال بوده و مسئول ساخت برخی از بهترین معماریها در اروپا، مانند کلیسای جامع نوتردام در پاریس و کلیسای وست مینستر در لندن بودند.
مانند بسیاری از اصناف صنایع دستی در آن زمان، اعضای آن با حساسیت از اسرار سازمان خود محافظت کرده و هنگام انتخاب کارآموز با دقت زیادی گزینش میکردند. شروع به کار برای اعضای جدید مستلزم یک دوره آموزشی طولانی بود که در طی آن آنها این هنر را آموختند و اغلب ریاضیات و معماری پیشرفته به آنها آموزش داده شد. مهارتهای آنها به حدی زیاد بود که فراماسونهای باتجربه اغلب توسط پادشاهان یا مقامات عالی رتبه کلیسا جستجو میشدند.
به گفته مارگارت جیکوب اصناف نه تنها از اعضاء حمایت مالی میکردند، بلکه ارتباطات اجتماعی مهم را نیز برای آنها فراهم میآوردند. اعضا در لژهایی گرد هم میآمدند که به عنوان مقر و نقاط کانونی برای معاشرت ماسونها شناخته میشد و در آن علاوه بر صرف غذا به بحث درباره وقایع مهم روزانه میپرداختند.
با ظهور نظام سرمایه داری و اقتصاد بازار در طول قرنهای ۱۶ و ۱۷، سیستم صنفی قدیمی از هم پاشید، اما لژهای ماسونی به بقای خود ادامه دادند. به منظور تقویت عضویت و جمعآوری سرمایه، سنگتراشان ماسونی شروع به جذب غیرنظامیان کردند. در ابتدا، استخدامشدگان جدید اغلب از بستگان اعضای فعلی بودند، اما به طور فزایندهای شامل افراد ثروتمند و مردانی با موقعیت اجتماعی بالا میشدند.
بسیاری از این اعضای جدید «جنتلمنهای دانش آموخته» بودند که به گرایشهای فلسفی و فکری که چشمانداز فکری اروپا را در آن زمان دگرگون میکرد علاقهمند بودند، مانند عقلگرایی، روش علمی و فیزیک نیوتنی. مردان به همان اندازه به مسائل اخلاقی علاقه مند بودند به ویژه چگونگی ایجاد شخصیت اخلاقی. از این تمرکز جدید، در قرن هفدهم فراماسونری فکری (Speculative Freemasonry) رشد خود را آغاز کرد. در این دوره و لژها تبدیل به محل ملاقات مردانی شدند که به ارزشهای لیبرال غربی وابسته بودند.
فراماسونری آنطور که امروز میشناسیم از اوایل قرن ۱۸ در انگلستان و اسکاتلند رشد کرد. در سال ۱۷۱۷ یک نقطه عطف بزرگ در تاریخ فراماسونی رخ داد، زمانی که اعضای چهار لژ مجزای لندن گرد هم آمدند تا لژ بزرگ انگلستان را تشکیل دهند. این لژ بزرگ به کانون ماسونری بریتانیا تبدیل شده و به گسترش و محبوبیت سازمان کمک کرد. فراماسونری به سرعت در سراسر قاره اروپا گسترش یافت. به زودی لژهای فراماسونری در سراسر اروپا پراکنده شدند، از اسپانیا و پرتغال در غرب تا روسیه در شرق. علاوه بر این در نیمه اول قرن هجدهم در مستعمرات آمریکای شمالی نیز تأسیس شد. در اواخر قرن هجدهم، در اوج روشنگری، فراماسونری دارای بخش اجتماعی قابل توجهی بود. جیکوب میگوید: ماسون بودن نشان میداد که شما در خط مقدم دانش هستید.
با این حال، فراماسونری همیشه مورد استقبال قرار نگرفت. به گزارش واشنگتن پست (Washington Post)، در دهه ۱۸۳۰ در ایالات متحده، یک حزب سیاسی به نام حزب ضد ماسونیک تشکیل شد. این حزب سومین حزب سیاسی اصلی آمریکا بود و اعضای آن به مقابله با آنچه که آنها معتقد بودند نفوذ سیاسی ناروای فراماسونری بود، اختصاص داده بودند. ویلیام سیوارد (William Seward) که در ادامه وزیر امور خارجه آبراهام لینکلن شد، فعالیت سیاسی خود را به عنوان یک نامزد ضد ماسونی آغاز کرد.
بیشتر بخوانید: ۷ نکته جالب درباره کفن تورین
فراماسونهای مشهور
چندین شخصیت برجسته تاریخی فراماسون بودهاند، از جمله سیمون بولیوار (Simón Bolívar) که به عنوان آزادکننده آمریکای جنوبی شناخته میشود. ولتر (Voltaire) فیلسوف فرانسوی که به خاطر نوشتههای فلسفی و سیاسی پرحجمش شهرت دارد، گوته شاعر و نویسنده شهیر آلمانی و ولفگانگ آمادئوس موتزارت آهنگساز معروف اتریشی که در سال ۱۷۸۴ ماسون شد. اپرای مشهور فلوت سحرآمیز (The Magic Flute) این آهنگساز حاوی عناصر فراماسونری بوده و پیرو اعتقادات ماسونی او میباشد.
استیون بولاک (Steven Bullock) مورخ آمریکایی در کتاب خود با عنوان برادری انقلابی: فراماسونری و دگرگونی نظم اجتماعی آمریکا ۱۷۳۰-۱۸۴۰ (انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی، ۱۹۹۸)، اشاره کرد که چندین نفر از بنیانگذاران و شخصیتهای برجسته انقلابی و روسای جمهور آمریکایی فراماسون بودند، از جمله جورج واشنگتن، پل ریور، بنجامین فرانکلین و اندرو جکسون. طبق مقاله ای که در سال ۱۹۰۶ در مجله تاریخ و بیوگرافی پنسیلوانیا منتشر شد فرانکلین یکی از اولین فراماسونها در آمریکای مستعمره آن زمان بود و در سال ۱۷۳۴ استاد بزرگ لژ فیلادلفیا شد.
نمادهای فراماسونری
دنیای فراماسونری از نشانهها و نمادهای باطنی تشکیل شده است که برای اکثر غیر ماسونها گیج کننده میباشد. شاید رایجترین آنها قطب نما و مربع باشد که نمادهای قابل تشخیص جهانی سازمان هستند. آنها معمولاً لنگههای بالای ورودی لژ را منقوش میکردند و میشد آنها را بر روی پیشبندهایی که ماسونها در طول مراسم میپوشیدند نیز مشاهده کرد.
بر اساس فرهنگ لغت آنلاین نمادهای ماسونی (masonic symbols) اگرچه یک معنای واحد و مورد توافق جهانی وجود ندارد، اما اکثر ماسونها احتمالاً ادعا میکنند که این دو شیء در کنار هم قرار است نشان دهند که یک ماسون چگونه باید رفتار کند. مربع نشان میدهد که یک مرد باید با همنوع خود “مربع” رفتار کند؛ یعنی در همه معاملاتش صادق و رک باشد. قطب نما یادآور آن است که باید اعتدال را رعایت کنند و تحت تأثیر رذایل زندگی قرار نگیرند.
یکی دیگر از مشهورترین نمادهای مرتبط با فراماسونری چشم جهان بین یا ایزدی است. این نماد برای اولین بار به عنوان جزئی از استانداردهای پیکرنگاری فراماسونها در سال ۱۷۹۷ در دیدهبانی فراماسونهای توماس اسمیت وب به چشم خورد. در فراماسونری چشم ایزدی نشانگر چشم خداست که همواره بشریت را تحت نظر دارد و یادآور این باور است که افکار و کردار یک ماسون همواره تحت نظارت و عنایت پروردگار است. به طور کلی، نمادهای ماسونی مانند کندوی عسل، درخت اقاقیا و غیره برای نام بردن از آرمانها، یادآوری شیوههای صحیح رفتار اعضاء و دادن درسهای مهم است.
آیا فراماسونری هنوز هم در جریان است؟
امروزه فراماسونری رو به افول است زیرا اکثر مردان جوان امروزی این نوع تمایزات را نمی پذیرند مانند مکان هایی که منحصراً برای مردان یا منحصراً برای زنان است. در نتیجه، عضویت در لژها کاهش یافته و کشش برای پیوستن به یک گروه انحصاری و ممتاز از مردان، جذابیتی را که قبلا داشت اکنون ندارد. اگرچه لژهای ماسونی در هر ایالت، آمریکا وجود دارد اما بسیاری از آنها اکنون خالی هستند.
یکی از دلایل این کاهش، رقابت از سوی سازمانهای برادری و خدماتی مشابه است مانند یاران عجیب و غریب (Odd Fellows)، نظم خیرخواهانه و محافظتی الکس (Benevolent and Protective Order of Elks)، شوالیههای کلمبوس (Knights of Columbus) و غیره بوده است. اما ممکن است این کاهش با ارزشهای متفاوتی که نسلهای جدید از آن حمایت میکنند، توضیح داده شود نظامهای ارزشی که اغلب در تضاد با نسلهای قبلی هستند. به گفته جیکوب مشکل انحطاط ریشه در ترکیب فعلی لژها وجود دارد. او خاطرنشان کرد که اکثر اعضا بین ۵۰ تا ۶۰ سال سن دارند، عمدتا سفید پوست هستند و سیاستهای بسیار محافظه کارانهای دارند. این برای نسل جوان جذابیتی ندارد، حتی نیروهای مسلح هم اکنون بر اساس نژاد و جنسیت ادغام شدهاند، اما لژها نه.
.
بیشتر بخوانید: ۲۵ کشف اسرار آمیز باستان شناسی
ممنون از مطلب خوبتون🙏🏻
با تشکر از لطفتان