عجیبترین تسلیحات جنگ جهانی دوم
نوآوریها عمدتاً تحت فشار جنگ ایجاد میشوند و گاهی سبب اختراعات بسیار عجیبی میشوند. برخی از این نوآوریها مانند اولین بمب اتمی با موفقیت همراه شده و بسیار مرگبار بودند و در مقابل برخی نیز مانند توپ گوستاو یا تانک پرنده با شکست همراه شدند. در ادامه به بررسی ۱۰ مورد از این نوآوریها که منجر به ساخت تسلیحات عجیب و غریبی در جنگ جهانی دوم شد، میپردازیم.
۱۰- کتنکراد
امروزه طرحهای مفهومی مانند اتومبیلهای پرنده به خوبی شناخته شده و دیگر چندان عجیب نیستند، اما ترکیبی از وسایل نقلیه در جنگ جهانی دوم عجیب به نظر میرسید. یکی از این وسایل عجیب موتور سیکلت کتنکراد (Kettenkrad) بود؛ ترکیبی از موتور سیکلت و تانک! این وسیله با سرعت ۸۰ کیلومتر بر ساعت پرسرعتترین وسیله نقلیه زنجیردار جنگ جهانی دوم بود.
کتنکراد به یک موتور ۴ سیلندر مجهز بود که با آب خنک میشد و میتوانست ۳۶ اسب بخار نیرو تولید کند. داشتن این موتور قدرتمند باعث شده بود تا این وسیله سطوح شنی با زاویه ۲۴ درجه را به راحتی بپیماید. در جنگ جهانی دوم نازیها از آن برای جابجا کردن نفرات در مسیرهای گل آلود روسیه، کارگذاشتن سیمهای ارتباطی و کشیدن بارهای سنگین استفاده میکردند. در صحرای شمال آفریقا این موتور در پیمودن سطوح شنی بسیار موفق بود، حتی برای صرفه جویی در مصرف سوخت هواپیما از آن برای کشیدن هواپیماهای جنگی نیز استفاده میشد.
۹- آنتونوف ای ۴۰؛ تانک پرنده
طرح این وسیله عجیب اولین بار در سال ۱۹۴۰ توسط طراح هواپیما اولگ آنتونوف (Oleg Antonov) ارائه شد. این ایده ۲ سال بعد در هنگامی که آلمان به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد، مورد توجه مقامات شوروی قرار گرفت. در سال ۱۹۴۲ از آنتونوف خواسته شد که نمونه اولیه آنتونوف ای ۴۰ (Antonov A-40) موسوم به تانک پرنده را تولید کند.
اولین و تنها نمونه تانک پرنده در همان سال ساخته شد، این وسیله جدید که ۵٫۸ تن وزن داشت در واقع یک تانک دیده بانی T-60 بود که به یک گلایدر بزرگ (هواپیمای بیموتور) متصل شده بود. هدف از تولید آنتونوف ای ۴۰ این بود که توسط یک هواپیما به میدان جنگ کشیده شود تا بتواند در عملیات شرکت کند.
این اختراع روی کاغذ شگفتانگیز به نظر میرسید، اما در عمل چند مشکل در آن وجود داشت. برای اولین پرواز آزمایشی از بمب افکن TB استفاده شد تا تانک پرنده را با خود بکشد، در این آزمایش برخی بخشهای اضافه تانک برداشته شد و مخزن سوخت نیز تا آخر پر نشد. با این وجود وزن آن همچنان زیاد بود به گونهای که اندکی پس از برخاستن، موتورهای بمب افکن TB شروع به گرم شدن بیش از حد کردند. به همین علت تانک را به ناچار زودتر از آنچه برنامه ریزی شده بود جدا کردند. علیرغم تغییرات غیرمنتظره در طول آزمایش، سرگی آنوحین خلبان مجرب با موفقیت تانک پرنده را به زمین نشاند. با وجود موفقیت آشکار این پروژه اندکی پس از اولین پرواز آزمایشی به فراموشی سپرده شد.
۸- زونو اسپیبی
زونو اسپیبی (Zveno-SPB) هواپیمای غول پیکر اتحاد جماهیر شوروی بود که هواپیماهای جنگی کوچکتری به نام “هواپیمای انگل” را برای مشارکت در حمله بر روی خود حمل میکرد. زونو اسپیبی بخشی از پروژه هواپیماهای غول پیکر زنو بود که طراحی آن در سال ۱۹۳۸ توسط ولادیمیر وخمیستروف (Vladimir Vakhmistrov) انجام شد. این هواپیما پس از آماده سازی از سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۲ در جنگ علیه جبهه شرقی آلمانیها به کار گرفته شد.
زونو اسپیبی ترکیبی از یک بمب افکن توپولوف تیبی ۳ (Tupolev TB-3-4AM-34FRN) به عنوان هواپیمای حامل یا مادر و دو جنگنده کوچک و تک صندلی پولیکارپوف آی-۱۶ (Polikarpov I-16 Type 5) بود که با بند به زیر بالهای هواپیمای مادر متصل میشدند.
این هواپیما برخی ماموریتهای عجیب و غریب را با موفقیت به پایان رساند یکی از این ماموریتها، حمله جسورانه به یک پالایشگاه نفت رومانی بود که در خدمت نازیها بود. هواپیماهای پولیکارپوف در فاصله ۴۰ کیلومتری هدف از هواپیمای حامل جدا شده و پس از پایان موفقیت آمیز ماموریت به پایگاه بازگشتند. حتی هواپیمای جنگی و قدرتمند مسرشمیت بیاف ۱۰۹ آلمانیها هم در برابر این نوآوری منحصر به فرد آسیب پذیر بود، به گونهای که ۲ مورد از آنها در جنگ جهانی دوم توسط زونو اسپیبی منهدم شدند. تصور میشود در مجموع این جنگندههای حامل در آن زمان تقریباً ۳۰ مأموریت انجام دادند.
۷- توپ گوستاو
توپ گوستاو (Gustav) بزرگترین سلاح تاریخ است که در جنگ جهانی دوم توسط نازیها ساخته شد. هیتلر برای تسخیر فرانسه با مانع بزرگی به نام خط دفاع ماژینوی فرانسه روبرو بود که با طول ۳۲۲ کیلومتر و انواع استحکامات و تجهیزات جنگی، فرانسه را در برابر حملات آلمانیها بیمه میکرد. نیاز هیتلر به سلاحی قدرتمند که بتواند از راه دور دیوار دفاعی فرانسه را درهم بشکند موجب شد تا بزرگترین سلاح تاریخ بشریت با نام گوستاو، در سال ۱۹۴۱ ساخته شود.
گوستاو میتوانست یک بمب ۷ تنی را تا فاصله ۴۷ کیلومتر پرتاب کند. قدرت بمبهای گوستاو به اندازهای بود که میتوانست هر زره فلزی را پاره کند و تا هشت متر بتن را در هم بشکند. برای حمل این سلاح عظیم با ۴۷ متر طول و ۷ متر عرض و تجهیزات همراه آن به ۶ لوکوموتیو نیاز بود، این سلاح ۱۳۵۰ تنی به تنهایی روی دو لوکوموتیو قرار میگرفت که برروی دو ریل موازی حرکت میکردند. ورن توپ ۱۳۵۰ تن و وزن لوله آن ۴۰۰ تن بود، به همین علت در هر بار شلیک میتوانست یک گلوله ۷ تنی را تا فاصله ۳۸ کیلومتری پرتاب کند.
گوستاو بیش از ۲۵۰ نفر نیروی نگهداری و آماده سازی داشت که شامل نظافتچی تا چند ژنرال بلند مرتبه بود. گلولههای این جنگافزار عظیم ۸۰ سانتیمتر قطر داشتند و انفجار حاصل از آن به اندازهای بود که تا چندین کیلومتر از نقطه اصابت گلوله، زمین لرزه خفیفی احساس میشد. علاوه بر آن پس از هر بار شلیک، شدت ضربه باعث میشد تا ریلهایی که گوستاو بر آنها قرار داشت تا ۵ سانتیمتر جابجا شوند.
برخی منابع میگویند از این توپ تنها یک بار علیه سواستوپول استفاده شد، اما براساس برخی منابع دیگر، عملیاتهای گوستا شامل ۸ بار شلیک به استحکامات توپخانه سواستوپل در فاصله ۲۵ کیلومتری، ۶ بار شلیک به قلعه استالین، ۷ شلیک به قلعه مولوتوف، ۷ بار شلیک به استحکامات SUDWESTSPITZE برای پشتیبانی از حمله پیاده نظام، ۵ بار شلیک به قلعه سیبریا و ۵ بار شلیک به استحکامات توپخانه ماکسیم گورکی بود.
این غول آهنی در زمان ساخت خود شاهکار مهندسی آلمانی به حساب میآمد که البته هیچ گاه برای هدف اصلی خود مورد استفاده قرار نگرفت و سرانجام به دست آمریکاییها افتاده و قطعه قطعه شد. نمونه دیگر این سلاح که دورا نام داشت در اواخر جنگ جهانی دوم توسط آلمانیها نابود شد، تا به دست ارتش سرخ شوروی نیفتد. امروزه از گوستا تنها تعداد معدودی عکس و چند دقیقه فیلم و قطعاتی پراکنده در موزههای جنگ دنیا باقی مانده است.
۶- توپ بادی
رژیم نازی بر روی هواپیماها و ضدهواییها هزینه بسیار زیادی کرده بود، اما یکی از عجیبترین پروژههای آنها ساخت ضد هوایی توپ بادی (WindKanone) توسط رایش سوم بود. این دستگاه عجیب و غریب مانند یک لوله خم شده بود که به سمت آسمان نشانه گرفته میشد. این توپ به اندازهای قدرتمند بود که میتوانست تختههای چوبی را که در فاصله ۱۸۰ متری قرار داشت را بدون شلیک پرتابه جامد ویران کند.
گلوله این توپ هوای فشرده شده انفجاری بود که میتوانست اهداف با آثار تخریبی را هدف قرار دهد. انفجار هوای فشرده به منظور آسیب رساندن و ممانعت از عبور هواپیما یا سقوط آن بود. با این حال، با وجود تلاشهایی که برای طراحی این ضد هوایی صورت گرفت هرگز در جنگ استفاده نشد.
۵- فوک آگلیس Fa-223
فوک آگلیس Fa-223 بالگردی بود که برای پشتیبانی هوایی نیروهای زرهی هیتلر طراحی شده و اولین هلیکوپتر جهان بود. طراحی این وسیله بسیار جالب بود، بر روی هر یک از بالهای تقویت یافته آن یک موتور نسب شده بود که دارای ملخهایی به طول ۱۲ متر بود.
در سال ۱۹۳۷ هاینریش فوک (Heinrich Focke) مخترع این هلیکوپتر از طرف وزارت هوایی آلمان مامور توسعه هلیکوپتر با همکاری خلبان گرد اگلیس (Gerd Achgelis) شد. سرعت هلیکوپتر به ۱۸۰ کیلومتر در ساعت میرسید و میتوانست محمولههای با وزن ۱۰۰۰ کیلوگرم را بلند کند، این ویژگی باعث شده بود تا این وسیله برای حمل بار بسیار مناسب باشد.
۴- ماشین انیگما
انیگما (The Enigma) یک وسیله اسرارآمیز در جعبه چوبی بود که شباهت زیادی به ماشین تحریر داشت. این وسیله در سال ۱۹۲۰ میلادی برای محافظت از ارتباطات تجاری، دیپلماتیک و نظامی توسط مهندس آلمانی آرتور شربیوس (Arthur Scherbius) در پایان جنگ جهانی اول اختراع شد.
نمونه نخست انیگما دارای یک صفحه کلید، یک صفحه نمایشگر حروف و سه چرخدنده اصلی بود که بر روی هر یک از آنها ۲۶ حرف الفبای انگلیسی حک شده بود. کار دستگاه به این صورت بود که یک نفر متن را روی صفحه کلید وارد میکرد و همزمان شخص دیگری حروف روشن شده در صفحه نمایش را یادداشت میکرد. این حروف به تنهایی معنای خاصی نداشتند زیرا کلید رمز باید از طریق چرخ دندهها وارد میشد تا حروف صفحه نمایش معنا پیدا کنند. کلید رمزها نیز به طور روزانه و در دورههای سنگینتر نبرد، گاهی تا سه بار در روز عوض میشد.
در جنگ جهانی دوم روزانه میلیونها پیام آلمانیها با استفاده از این دستگاه رمزنگاری میشد. این امر سبب برتری آنها در عملیات شده بود، تا این که رمزهای این دستگاه توسط متخصصین هلندی و بریتانیایی شکسته شد. شکستن رمز انیگما توسط آلن تورینگ (Alan Turing) ریاضیدان انگلیسی صورت گرفت، دستگاهی که تورینگ برای شکستن رمز ساخته بود پایهی علمی اختراع کامپیوتر شد. نکته جالب این بود که انگلیسی ها برای رمزگشایی یک جعبهی کوچک، مجبور به ساخت ماشینی در ابعاد یک کلبهی متوسط شدند!
۳- بمب کک
جنگ بیولوژیکی امروزه چیز جدیدی نیست اما در جنگ جهانی دوم نتایج فاجعهباری رقم زد. یکی از این حملات در سال ۱۹۴۰ به وقوع پیوست که در آن سرویس هوایی ارتش امپراتوری ژاپن با استفاده از ککهای مسلح به چین حمله کرد. این ککها که در آزمایشگاهها به باکتری عامل طاعون آلوده شده بودند، از سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۱ در حملات هوایی به شهرهای چین مورد استفاده قرار گرفتند.
کارهای واحد بدنام ۷۳۱ ژاپن که در استان هیلونگجیانگ (Heilongjiang) انجام میشد با بدترین جنایات جنگی ارتش امپراتوری ژاپن علیه شهروندان چینی همراه بود. در این حمله بیولوژیک دکتر ژنرال شیرو ایشی (Shiro Ishii) بمبهای سفالی بزرگی ساخت که هر کدام حاوی ۳۰۰۰۰ کک آلوده به طاعون خیارکی بودند. در ۴ اکتبر ۱۹۴۰ ژاپنیها این بمبها را در شهر کوچک کوجو (Quzhou) در استان غربی شیشانگ (Zhejiang) ریختند. در نتیجه این حمله تنها در یک سال بیش از ۲۰۰۰ نفر از اهالی این شهر بر اثر طاعون کشته شدند. سال بعد یک کارگر راه آهن طاعون را از کوجو به شهر ییوو برد که سبب کشته شدن بیش از ۱۰۰۰ نفر از اهالی این شهر در طی یک سال شد.
بیشتر بخوانید: واحد ۷۳۱؛ کارخانه جنایات ژاپنیها در جنگ جهانی دوم
۲- تفنگ خمیده کروملوف
شلیک از گوشهها ممکن است غیرممکن به نظر برسد، اما یک سلاح عجیب در جنگ جهانی دوم که تحت جاهطلبیهای نازیها طراحی شده بود، در پی انجام چنین کاری بود. پروژه تفنگ خمیده کروملوف (Krummlauf Curved Rifle) در سال ۱۹۴۳ آغاز شد، این سلاح در واقع نسخه خمیده اسلحه هجومی استیجی ۴۴ (StG-44) بود. استیجی ۴۴ اولین تفنگ هجومی دنیا بود، این تفنگ در سال ۱۹۴۲ توسط نازیها در جریان جنگ جهانی دوم تولید شد. طراحی تفنگهای هجومی (تفنگهای خودکار با فشنگ متوسط همچون ام۱۶ و کلاشنیکف) براساس این تفنگ انجام گرفته است.
تفنگ خمیده کروملوف شبیه به یک چوب دستی خمیده و متصل به یک سلاح معمولی بود، اما به نظر میرسید که برای شلیک امن و بدون دیده شدن مناسب باشد. این طرح برای این بود که سربازان بدون قرار گرفتن در خط آتش، به سمت دشمن شکلیک کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم در حالی که بسیاری از سلاحهای آلمانی توسط متفقین مورد مطالعه قرار گرفتند اما کروملوف به فراموشی سپرده شد.
۱- باخمبا ۳۴۹
ناامیدی آلمانیها برای متوقف کردن بمباران متفقین، سبب راه اندازی برخی پروژههای حیرت انگیز در طول جنگ جهانی دوم شد. یکی از این پروژهها، هواپیمای یکبار مصرف و عمود پرواز باخمبا ۳۴۹ (Bachem Ba 349 Natter) بود که در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم ساخته شد. این هواپیما که سبزه مار (Natter) نام داشت و به افعی (Viper) هم معروف بود آخرین تلاش نازیها برای مقابله با هجوم بمب افکنهای آمریکایی به آلمان، در آسمان ظاهر شد و بی درنگ نیز سقوط کرد. هدف از این پروژه، ساخت یک هواپیمای رهگیر با هزینه کم و تولید آسان بود.
این هواپیمای رهگیر به گونهای طراحی شد که بتواند موشکهای تعبیه شده در قسمت دماغه را به سوی بمب افکنهای دشمن شلیک کند. بدین صورت که هر هواپیما تنها یک بار در عملیات شرکت میکرد و خلبان نیز با استفاده از چتر نجات، خود را به زمین میرساند.
نازیها به دنبال راهی بودند تا خسارات ناشی از بمباران متفقین را کاهش دهند و فرودگاههایی که طول زیادی داشتند، هدف آسانتری برای بمباران به شمار میرفتند. برای همین ساخت یک هواپیما با امکان راه اندازی عمودی از هر مکانی مانند جنگل و کوهستان، میتوانست دشمنان را گمراه سازد و قابلیت پیش بینی شرایط را از آنها سلب کند. از طرفی با توجه به کمبود شدید منابع و عدم دسترسی آلمان به تجهیزات مورد نیاز در سال ۱۹۴۵ این هواپیمای رهگیر ساخته شد اما فاقد امکانات و حتی لوازم ضروری مانند بدنه فلزی بود!
در ادامه به کارگیری ترکیب چوب و موتور راکت، توانست چالش های عنوان شده را دور بزند. اما آلمانیها تمایلی به استفاده از باخمبا ۳۴۹ نداشتند، علاوه بر آن زمان معرفی هواپیمای رهگیر به اندازهای دیر بود که دیگر قادر به اثرگذاری چندانی برای جبهه نازیها نبود.
.
بیشتر بخوانید: عملیات گیره کاغذ آمریکاییها را با فناوری موشک آلمان نازی به فضا فرستاد