نظریه بیگ بنگ چیست؟ تاریخچه آغاز جهان
بیگ بنگ چیست؟ جهان ما چگونه ایجاد شد؟ چگونه این دنیایی که امروز در آن قرار داریم، اینقدر نامتناهی شد؟ یا در اعصار آینده چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد؟ اینها سوالاتی هستند که از دیرباز فیلسوفان و دانشمندان را متحیر نموده و منجر به ارائه نظریههای متعدد و گاهی جالبی شده است. اکنون دانشمندان، ستاره شناسان و کیهان شناسان بر این باورند که جهان ما در یک انفجار عظیم ایجاد شده است. در این انفجار نه تنها بخش زیادی از ماده به وجود آمد بلکه قوانین فیزیک حاکم بر کیهان نیز ایجاد شدند.
این نظریه با نام بیگ بنگ (Big Bang) یا مهبانگ شناخته میشود. این اصطلاح تقریباً یک قرن است که توسط دانشمندان و سایر افراد به طور یکسان مطرح شده است، اما معنی دقیق آن چیست؟ جهان ما چگونه در یک انفجار عظیم متولد شده است، چه اثباتی در این مورد وجود دارد و این نظریه درباره پیشبینیهای طولانی مدت برای جهان چه میگوید؟
اصول نظری، نظریه بیگ بنگ کاملاً ساده است. به طور خلاصه، این نظریه بیان میکند که همه مواد موجود در گذشته و امروز جهان، تقریباً ۱۳٫۸ میلیارد سال پیش به صورت همزمان به وجود آمدند. در این زمان تمام مواد جهان به صورت یک نقطه بسیار کوچک با چگالی بینهایت و گرمای بسیار شدیدی بود که تکینگی (Singularity) نام دارد. تکینگی ناگهان شروع به گسترش کرده و جهان آغاز شد.
این تئوری، تنها نظریه مدرن درباره چگونگی به وجود آمدن جهان نیست. به عنوان مثال نظریه حالت ثابت (Steady State Theory) یا نظریه جهان نوسانی (Oscillating Universe Theory) نیز وجود دارد که در میان برخی از دانشمندان به طور گستردهای مورد قبول هستند. این مدل نه تنها منشأ همه مواد شناخته شده، قوانین فیزیک و ساختار مقیاس بزرگ جهان را توضیح میدهد، بلکه گسترش جهان و طیف وسیعی از پدیدههای دیگر را نیز در برمیگیرد.
تماشا کنید: فیلم شکل گیری جهان پس از بیگ بنگ
گاهشمار بیگ بنگ
دانشمندان این نظریه را مطرح کردهاند که منشأ همه چیز در یک نقطه با چگالی بی نهایت و زمان محدود بوده است که از آنجا شروع به گسترش کرد. این نظریه معتقد است که پس از گسترش اولیه، جهان به اندازه کافی سرد شد تا اجازه تشکیل ذرات زیر اتمی و اتمهای ساده بعدی را بدهد. ابرهای عظیم این عناصر اولیه بعداً از طریق نیروی جاذبه با هم ترکیب شده و ستارهها و کهکشانها را تشکیل دادند.
همه اینها تقریباً ۱۳٫۸ میلیارد سال پیش آغاز شد، به همین علت سن جهان ۱۳٫۸ میلیارد سال برآورد میشود. دانشمندان از طریق آزمایش اصول نظری، آزمایشهای مربوط به شتاب دهندههای ذرات (مانند شتاب دهنده هادرون و سرن) و حالتهای پرانرژی و مطالعات نجومی درباره اعماق جهان، یک جدول زمانی از وقایع ساختهاند که با بیگ بنگ آغاز شده و منجر به وضعیت تکاملی کنونی کیهان شده است.
با این حال، اولین زمانهای جهان تقریباً از ۴۳-۱۰ تا ۱۱-۱۰ ثانیه پس از بیگ بنگ به طول انجامید، موردی که محل گمانهزنیهای گستردهای است. با توجه به اینکه قوانین فیزیک به گونهای که امروز میشناسیم در این زمان نمیتوانستند وجود داشته باشند، درک اینکه چگونه جهان اداره میشد دشوار است.
تکینگی
تکینگی که با عنوان دوره پلانک (Planck Era) نیز شناخته میشود ، اولین دوره زمانی شناخته شده جهان است. در این زمان کل ماده در یک نقطه با چگالی بینهایت و گرمای شدید متراکم بود. اعتقاد بر این است که در دوره پلانک اثرات کوانتومی گرانش بر فعل و انفعالات فیزیکی غالب بوده و سایر نیرویهای فیزیکی توان برابری با قدرت جاذبه را نداشتند.
دوره زمانی پلانک از لحظه ۰ تا تقریباً ۴۳-۱۰ ثانیه ادامه داشت، این زمان بسیار کوتاه فقط در زمان پلانک قابل اندازه گیری میباشد به همین علت به نام دوره پلانک نامگذاری شده است. به دلیل گرما و تراکم شدید ماده، وضعیت جهان بسیار ناپایدار بود. بنابراین شروع به گسترش و خنک شدن کرده و منجر به ظهور نیروهای بنیادی فیزیک شد.
تقریباً از ۴۳-۱۰ ثانیه و ۳۶-۱۰ جهان شروع به عبور از دمای انتقال میکند. در اینجا است که تصور میشود نیروهای بنیادی حاکم بر جهان شروع به جدا شدن از یکدیگر کردهاند. اولین قدم در این کار نیروی جاذبه بود که از نیروهای هستهای قوی، ضعیف و الکترومغناطیس جدا شد.
سپس از لحظه ۳۶-۱۰ تا ۳۲-۱۰ ثانیه پس از مهبانگ دمای جهان ۱۰۲۸ درجه کلوین بود، که برای جدا شدن نیروهای الکترومغناطیسی و نیروی هستهای ضعیف مناسب بود، بنابراین این دو نیروی مجزا تشکیل شدند.
دوران تورم
با ایجاد اولین نیروهای بنیادی جهان، دوران تورم آغاز شده و از لحظه ۳۲-۱۰ ثانیه تا یک نقطه نامعلوم ادامه داشت. بیشتر مدلهای کیهان شناسی نشان میدهند که جهان در این مرحله به طور همگن با چگالی انرژی بالا پر شده که در آن درجه حرارت و فشار فوق العاده زیاد باعث انبساط و خنک سازی سریع میشود. این اتفاق در لحظه ۳۷-۱۰ ثانیه شروع شد، زمانی که انتقال فاز باعث جدایی نیروها از هم شده و منجر به دورهای شد که در آن جهان به صورت تصاعدی رشد کرد. همچنین در این برهه از زمان بود که باریوژنز (Baryogenesis) رخ داد، باریوژنز یک رویداد فرضی است که در آن دمای جهان چنان بالا بود که حرکات تصادفی ذرات با سرعت نسبی رخ میداد.
در دوره باریوژنز به علت شدت گرما و تراکم زیاد، انواع جفتهای ماده و ضد ماده به طور مداوم تولید و در برخوردها نابود میشدند، گمان میرود این دوره منجر به غلبه ماده بر ضد ماده در جهان کنونی شد. بعد از متوقف شدن تورم، جهان از یک پلاسمای کوارک-گلوئون و همچنین سایر ذرات بنیادی تشکیل شد. از این مرحله به بعد جهان شروع به سرد شدن کرد، که در آن ماده بهم پیوسته و شکل گرفت.
دوران سرد شدن
همانطور که تراکم و دمای جهان کاهش مییافت، انرژی هر ذره شروع به کاهش کرده و فاز انتقال ادامه داشت تا اینکه نیروهای بنیادی فیزیک و ذرات بنیادی به شکل امروزی تغییر پیدا کردند. به علت این که در این دوره انرژی ذرات به مقداری کاهش یافت که آنها را میتوان با آزمایشهای فیزیک ذرات بدست آورد، رخدادهای این دوره کمتر مورد تردید هستند.
به عنوان مثال دانشمندان معتقدند که حدود ۱۱-۱۰ ثانیه پس از بیگ بنگ، انرژی ذرات به طور قابل توجهی کاهش یافته است. در حدود ۶-۱۰ ثانیه کوارکها و گلوئونها با هم ترکیب شده باریونهایی مانند پروتون و نوترون را تشکیل دادند، در اینجا زیاد بودن کوارک نسبت به ضدکوارک منجر به افزایش نسبت باریونها به آنتیباریونها شد.
از آنجایی که درجه حرارت به اندازه کافی بالا نبود تا بتواند جفتهای جدید پروتون-آنتیپروتون (یا جفتهای نوترون-آنتینوترون) ایجاد کند، بلافاصله نابودی جرم صورت گرفته و از هر ۱۰۱۰ پروتون و نوترون فقط یک پروتون و نوترون اصلی باقی ماند. در حدود ۱ ثانیه پس از بیگ بنگ فرآیند مشابهی برای الکترونها و پوزیترونها رخ داد. پس از این نابودی، پروتونها، نوترونها و الکترونهای باقیمانده دیگر به طور نسبی حرکت نمیکردند و فوتونها (و به میزان کمتری نوترینوها) چگالی انرژی جهان را تحت سلطه خود قرار دادند.
چند دقیقه پس از انبساط، دورهای معروف به نوکلئوسنتز بیگ بنگ (Big Bang Nucleosynthesis) آغاز شد. نوکلئوسنتز مرحلهای بود که در آن هسته اتمهای پیچیدهتر از هیدروژن تشکیل شدند. به لطف کاهش دما تا ۱ میلیارد کلوین و تراکم انرژی، نوترونها و پروتونها شروع به ترکیب شدن کرده و اولین دوتریم جهان (ایزوتوپ پایدار هیدروژن) و اتمهای هلیوم جهان را تشکیل داند. با این حال عمده پروتونهای جهان به صورت هستههای هیدروژن بدون ترکیب باقی ماندند.
پس از حدود ۳۷۹۰۰۰ سال، الکترونها با این هستهها ترکیب شده و اتمها را تشکیل دادند (باز هم عمدتاً هیدروژن)، در این حین تشعشعات از ماده جدا شده و بدون هیچ مشکلی در فضا گسترش مییافتند. این تشعشع، همان تابش زمینه کیهانی (CMB) بوده و قدیمیترین نور جهان است. با گسترش تابش زمینه کیهانی، جهان به تدریج چگالی و انرژی خود را از دست داد و دمای آن به ۲۷۰٫۴۲۴- درجه سانتیگراد رسید، میزان تراکم انرژی در این مرحله l۰٫۲۵ eV/cm3تخمین زده میشود.
دوره تشکیل ساختار
در طی چند میلیارد سال در مناطقی از جهان که در آنها تراکم ماده تقریباً به صورت یکنواخت توزیع شده بود، مواد با گرانش خود شروع به جذب همدیگر کردند. به این ترتیب آنها حتی بیشتر متراکم شده و ابرهای گازی، ستارهها، کهکشانها و سایر ساختارهای نجومی را که امروزه به طور منظم مشاهده میکنیم، تشکیل دادند. این همان چیزی است که با عنوان دوره تشکیل ساختار شناخته میشود، زیرا در این زمان بود که جهان امروزی شکل گرفت. این ماده از ماده مرئی توزیع شده در ساختارهای با اندازههای مختلف ستارهها و سیارات تا کهکشانها، خوشههای کهکشانی و ابر خوشهها، تشکیل شده است.
جزئیات این فرآیند به مقدار و نوع ماده موجود در جهان بستگی دارد، ماده تاریک سرد، ماده تاریک گرم، ماده تاریک داغ و ماده باریونیک چهار نوع ماده هستند که کیهان شناسان پیشنهاد کردهاند. با این حال، مدل ماده تاریک سرد لامبدا (Lambda-Cold Dark Matter) یا لامبدا-سیدیام (Lambda-CDM) که در آن ذرات ماده تاریک در مقایسه با سرعت نور به آرامی حرکت میکنند، به عنوان بهترین مدل کیهان شناسی مهبانگ در نظر گرفته میشود، زیرا با دادههای موجود در تناسب است.
در این مدل تخمین زده میشود که ماده تاریک سرد حدود ۲۳٪ ماده/انرژی جهان را تشکیل داده است، در حالی که ماده باریونیک حدود ۴٫۶٪ جهان را تشکیل میدهد. لامبدا به ثابت کیهان شناختی اشاره دارد، نظریهای که ابتدا توسط انیشتین ارائه شد. در این نظریه انیشتین تلاش کرد تا نشان دهد که تعادل جرم-انرژی در جهان ثابت است. در این حالت کیهان شناسان آن را با انرژی تاریک مرتبط میدانند که برای تسریع انبساط جهان و حفظ ساختار بزرگ مقیاس آن تا حد زیادی یکنواخت است.
بیشتر بخوانید: ماده تاریک چیست؟ بررسی تاریخچه و ماهیت آن
پیشبینیهای طولانی مدت مهبانگ
این فرضیه که در آن جهان دارای یک نقطه شروع است، طبیعتاً سوالاتی درباره یک نقطه پایان احتمالی برمیانگیزد. اگر جهان به عنوان یک نقطه کوچک با تراکم بینهایت شروع به گسترش کرده است، آیا این بدان معناست که به طور نامحدود ادامه خواهد یافت؟ یا اینکه روزی نیروی انبساط آن تمام شده و شروع به عقب نشینی به سمت داخل میکند تا همه مواد دوباره به یک نقطه کوچک تبدیل شوند؟
از زمان آغاز بحث در مورد مدل صحیح جهان، پاسخ این سوال همواره مورد مناظره کیهان شناسان بوده است. با پذیرش نظریه بیگ بنگ، تا دهه ۱۹۹۰ کیهان شناسان در مورد دو سناریوی احتمالی برای پایان جهان مطرح کرده بودند.
در سناریوی اول که با نام بیگ کرانچ (Big Crunch) شناخته میشود، جهان منبسط شده و به حداکثر اندازه خود میرسد، سپس شروع به انقباض و فروریزش در خود میکند. این سناریو تنها درصورتی امکانپذیر خواهد بود که چگالی جرم جهان از چگالی بحرانی بیشتر باشد. به عبارت دیگر، تا زمانی که چگالی ماده در یک مقدار مشخص یا بالاتر از آن باقی بماند (۲۶-۱۰ × ۳-۱ کیلوگرم ماده در هر متر مکعب)، جهان در نهایت منقبض میشود.
اما اگر چگالی در جهان برابر یا کمتر از چگالی بحرانی باشد، انبساط کند میشود اما هرگز متوقف نمیشود. در این سناریو که به انجماد بزرگ (Big Freeze) معروف است، جهان همچنان به انبساط خود ادامه میدهد تا این که در نهایت با مصرف تمام گازهای میانستارهای کهکشانها، تشکیل ستارههای جدید متوقف شود. در همین حال، با به پایان رسیدن سوخت ستارهها، آنها به کوتولههای سفید، ستارههای نوترونی و سیاهچاله تبدیل میشوند.
به تدریج با برخورد سیاهچالهها به یکدیگر، جرم آنها در سیاهچالههای بزرگ و بزرگتر انباشته میشود. در این دوره دمای متوسط جهان به صفر مطلق نزدیک میشود و سیاهچالهها پس از انتشار آخرین تابش هاوکینگ تبخیر میشوند. سرانجام آنتروپی جهان تا حدی افزایش مییابد که هیچ شکل سازمان یافتهای از انرژی از آن خارج نمیشود (این سناریو به مرگ گرما هم معروف است).
مشاهدات امروزی که شامل وجود انرژی تاریک و تأثیر آن بر انبساط کیهانی است، به این نتیجه رسیدهاند که با ادامه رشد، بخش زیادی از جهان قابل مشاهده از افق رویداد ما عبور کرده (محدودهای از جهان که ما توانایی مشاهده آن را داریم) و برای ما نامرئی خواهد شد (آیا جهان لبه دارد؟ آیا انسان قادر به مشاهده آن خواهد بود؟). نتیجه نهایی این سناریو در حال حاضر مشخص نیست، اما مرگ گرما نیز در این نظریه به عنوان یک نقطه پایان احتمالی در نظر گرفته شده است.
سایر توضیحات مربوط به انرژی تاریک، به نام نظریههای انرژی فانتوم ، حاکی از آن است که در نهایت خوشههای کهکشانی، ستارگان، سیارات، اتمها، هستهها و ماده به دلیل انبساط روز افزون از هم پاشیده میشوند. این سناریو به گسستگی بزرگ (Big Rip) یا مهگسست معروف است، که در آن گسترش جهان در نهایت به خودی خود خنثی خواهد شد.
تماشا کنید: ۳ سناریوی احتمالی برای پایان جهان (فیلم)
تاریخچه نظریه بیگ بنگ
اولین نشانههای بیگ بنگ در نتیجه مشاهدات انجام شده در اوایل قرن ۲۰ صورت گرفت. در سال ۱۹۱۲ ستاره شناس آمریکایی وستو اسلیفر (Vesto Slipher) مجموعهای از مشاهدات درباره کهکشانهای مارپیچی انجام داده و انتقال به سرخ دوپلر آنها را اندازه گیری کرد. تقریباً در همه موارد، کهکشانهای مارپیچی در حال دور شدن از کهکشان راه شیری بودند.
در سال ۱۹۲۲ کیهان شناس روسی الکساندر فریدمن (Alexander Friedmann)، با استفاده از معادلات نظریه نسبیت عام اینشتین معادلات فریدمن را بسط داد. برخلاف ثابت کیهان شناسی انیشتین، کارهای فریدمن نشان داد که جهان احتمالاً در حالت انبساط است.
در سال ۱۹۲۴ اندازه گیری ادوین هابل (Edwin Hubble) با اندازه گیری نزدیکترین سحابی مارپیچی نشان داد که این سیستمها در واقع کهکشانهای دیگری هستند. هابل با استفاده از تلسکوپ ۲٫۵ متری هوکر (Hooker telescope) یک سری از نشان دهندههای فاصله را توسعه داد. او در سال ۱۹۲۹ همبستگی بین فاصله دور شدن یک کهکشان و سرعت دور شدن آن را کشف کرد که اکنون به عنوان قانون هابل شناخته میشود. قانون هابل فرض میکند که جهان با یک سرعت ثابت که در تمام زمانها یکسان میباشد، در حال گسترش است.
سپس در سال ۱۹۲۷ ژرژ لومتر (Georges Lemaitre) کشیش و فیزیکدان بلژیکی، به طور مستقل همان نتایج معادلات فریدمن را بدست آورده و به این نتیجه رسید که دور شدن کهکشانها به دلیل گسترش جهان است. وی در سال ۱۹۳۱ پا را فراتر گذاشته و این پیشنهاد را مطرح کرد که گسترش فعلی جهان به این معنی است که جهان با برگشتن به گذشته، کوچکتر خواهد شد. لومتر اظهار کرد که در برههای از گذشته، کل جرم جهان در یک نقطه واحد متمرکز بود که تار و پود فضا و زمان از همانجا نشات گرفته است.
این اکتشافات در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بحثهای زیادی را در میان فیزیکدانها برانگیخت زیرا در آن زمان اکثریت دانشمندان طرفدار این بودند که جهان در یک وضعیت ثابت قرار دارد. در این مدل، ماده جدید به طور مداوم با انبساط جهان ایجاد میشود، بنابراین یکنواختی و چگالی ماده در طول زمان حفظ میشود. در میان دانشمندان ایده بیگ بنگ بیشتر مذهبی به نظر میرسید تا علمی، از اینرو براساس سوابق لومتر اتهامات مغرضانهای به او نسبت داده شد.
علاوه بر نظریه مهبانگ، نظریههای دیگری مانند مدل میلن (Milne model) و مدل جهان نوسانی (Oscillary Universe) نیز ارائه شده است. این دو نظریه براساس نظریه نسبیت عام بنا شده و معتقدند که جهان از چرخههای محدود یا نامحدود پایدار پیروی میکند.
پس از جنگ جهانی دوم درباره این نظریهها در بین طرفداران نظریه حالت پایدار (Steady State) که توسط کیهان شناس فرد هویل مطرح شده بود، و طرفداران نظریه بیگ بنگ بحثهای زیادی صورت گرفت. از قضا، این هویل بود که برای اولین بار در یک مصاحبه با رادیو بی بی سی در مارس ۱۹۴۹ عبارت “بیگ بنگ” را ابداع کرد. البته عدهای از دانشمندان اعتقاد داشتند که هویل برای تحقیر از این عبارت استفاده کرده است اما او این مسئله را انکار کرد.
سرانجام مشاهدات دانشمندان نظریه بیگ بنگ را تقویت نموده و نظریه حالت پایدار به دلیل منطبق نبودن با قوانین فیزیک رد شد. کشف و تأیید تابش زمینه کیهانی، بیگ بنگ را به عنوان بهترین نظریه مبدا و تکامل جهان تأیید کرد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۹۰، ستاره شناسان و کیهان شناس با حل مشکلات نظری بیگ بنگ، آن را توسعه دادهاند. نظریاتی که توسط استیون هاوکینگ و سایر فیزیکدانان ارائه شده بود نشان داد که تکینگی شرط اولیه اجتناب ناپذیر نسبیت عام و یک مدل کیهان شناسی برای بیگ بنگ است. در سال ۱۹۸۱ آلن گوت (Alan Guth) این نظریه را مطرح کرد که یک دوره انبساط سریع کیهانی، مشکلات نظری بیگ بنگ را حل میکند.
از دهه ۱۹۹۰ ظهور نظریه انرژی و ماده تاریک تلاشی برای حل مسائل برجسته کیهان شناسی بود. این نظریه علاوه بر ارائه توضیح در مورد جرم مفقود شده جهان، به مسئله شتاب گرفتن کیهان نیز پرداخته است.
امروزه به لطف پیشرفت تلسکوپها، ماهوارهها و شبیه سازیهای کامپیوتری ستاره شناسان و کیهان شناسان امکان دیدن بخشهای بیشتری از جهان را داشته و درک بهتری از سن واقعی کیهان (۱۳٫۸ میلیارد سال) به دست آوردهاند. تلسکوپهای فضایی مانند کاوشگر پس زمینه کیهانی (COBE)، تلسکوپ فضایی هابل، کاوشگر ناهمسان گرد ریزموجی ویلکینسون (WMAP) و رصدخانه پلانک نیز از ارزش بی نظیری برای دانشمندان برخوردار هستند.
امروزه کیهان شناسان اندازه گیریهای نسبتاً صحیح و بسیار دقیقی از پارامترهای مدل مهبانگ انجام دادهاند. همه این موارد با این مشاهدات که اجرام عظیم ستارهای با فواصل بسیار دور به آرامی از ما دور میشوند، آغاز شد. با وجود این که هنوز مطمئن نیستیم که جهان چگونه به پایان خواهد رسید، اما میدانیم که در مقیاس کیهان شناسی تا آن موقع زمان بسیار بسیار طولانی باقی مانده است!
.
بیشتر بخوانید: دنیا چگونه به پایان میرسد؟
به نام خدا
لطفا قشنگ به این جملات فکر و تعقل کنید و با آرامش بخونید
بیش تر این گونه نظریه ها چرت و پرته برای انحراف از راه درست
این نطریه ها رو ۴ تا آدم عین من و تو میگن و با ۴ تا کامپیوتر و فتوشاپ و افکت گذاری درستشون میکنن
بابا به خدا قسم میلیارد میلیارد تیلیارد سال پیش نه آدمی بوده نه چیزی نه دوربینی و نه تلسکوپیکه اون ۴ تا شیاد دروغ گو برا مشهور شدن میگن
سوادشون هم که همون فوق لیسانس و دکترا خودمونه
نه کسی اون زمان بوده که ببینه نه راهی هم برای برگشت هست
در ثانی اگر انفجار بینگ بنگ هم بوده یک نفر اون انفجار رو به وجود آورد و به کهکشان ما نظم بخشید
و بر روی زمین ما هزار هزار و میلیون میلیون نعمت و شگفتی آفرید
که روی هیچ کدوم از سیارات این شگفتی دیده نمیشه
و بر روی زمین فقط ۲ انسان آفرید که الان این افرینش رسیده به میلیارد ها انسان
هر انسان رو از نطفه ای خلق میکنه و آخرش هم با لاشه ای باید جواب اعمالش رو پس بده
از چهره انسان گرفته گرفته تا اثر انگشت و فکر و ایمان هرکسی رو خاص و متفاوت آفرید
و مرگ رو بین ما پدید آورد
الان شاید اونی که بخواد با حقیقت مخالفت کنه و گنده لات بازی پیش خودش در بیاره وقتی که أجل مرگش برسه
ایا بازهم حاضره که به این دروغ های توهمی بها بده؟؟
امیدوارم همون خدا به تو ی عقل درست بده که بتونی علم رو درک کنی
خفه شید بابا
دنیا توسط خداوند قادر ساخته شده و توسط او نابود خواهد شد
دیگه اگه به قوانین حاکم اعتقاد نداری یعنی علمشو نداری پس خدا رو هم نشناختی.همه ی این ها اتفاقات بر اساس قانون منظم دنیاست.خدا همین نظمیه که در دنیا وجود داره.اگه نظم رو ببینیم یعنی خدا رو دیدیم.دنبال اشیا یا بت و بت خانه و جعبه نگردین که توش خدا رو پیدا کنین.خرافات رو بزاریم کنار.با سفر به یه شهر دنبال خدا نگردین.خدا یعنی تمام زیبایی ها و نظم حاکم.نظر شخصی من اینه خرافات باعث شده یه سری با علم مخالفت کنن.
استغفرالله
کافر لعنتی
این دنیا که به نور و آب و آتش و باد و خاک و سنگ و هوا و.. برای بقا نیاز داره و حتی عظیم ترین ستاره هاش هم میمیرن
خلقتی است از جانب پرودگار یکتا.
خداست که این جهان رو آفرید.
این نظم و دقت در جهان نشان از قدرت خداوند یکتاست
این دنیا خلق شده و بسیار حقیر و نیازمند است و بشر خاکی از هر موجود دیگر نیازمند تر به ایمان است.
انشاءالله از گمراهی دربیای و از بند شیطان لعین رها بشی
فرضیه :خداونددارای صفاتی است که هرصفتی ازتعدادی ازاسامی تشکیل شده است هراسمی درمحورایکس ها دارای عددی ثابت وخاص است یعنی هرصفت ازخداونددارای مجموعه ایی ازاسمهاست که البته به اینصورت است که مثلا صفت علیم مجموعه ایی رامی گویندکه عدد یک واعدادبین یک تا عدد۲راشامل می شود.هرفردیاشخص یک اسم داردویک اسم فقط دارای یک عدداست. وهرانسان درمحورایکس ها جایگاهی خاص داردیعنی دارای عددی ثابت وخاص است.یعنی مثلاانسانهای برترودارای مقامات عالی وپیامبران دارای اولین اعدادهستندویعنی ازصفرشروع می شودوصفربالاترین رتبه راداردوبیشترین نقش راایفا می کندوهرچه اعدادازصفربه بی نهایت ادامه می یابندازلحاظ رتبه کمترمی شوندونظم آنان کاهش می یابدونقش کمتری درنظم آفرینش دارندوازاهمیت آنان کاسته می شودوپس هرچه عددبه صفرنزدیکتروشناخته شده ترباشداهمیت بیشتری دارد.اعدادساعت نیزفقط ۱۲عددنیست مافقط یک لایه اعدادرادرساعت رانمایش می دهیم که درنظم جهانی نقش بیشتری دارند پیامبراسلامحضرت محمدصلوات ا…علیه دارای عددصفراست که بیشترین ارزش عددی راداردونزدیکترین فردبه خداست ونشات گرفته ازصفت لطیف خداونداست که درذره اکسیژن هبوط می یابد.حضرت علی دارای عددیک است ومنشاگرفته ازصفت علیم خداونداست که درذره هیدروژن هبوط می یابد .حضرت امامحسن علیه السلام دارای عدد۲ است ومنشاگرفته ازصفت کریم خداونداست که درذره مس هبوط می یابد حضرت امام حسین علیه السلام دارای عدد۳ است ومنشاگرفته ازصفت مومن خداونداست ودرذره آهن هبوط می یابد.حضرت امامسجادعلیه السلامدارای عددچهاراست ومنشاگرفته ازصفت حکیم خداونداست ودرذره روی یازینک هبوط می یابد .حضر ت امام باقرعلیه السلام دارای عدد۵ است ومنشاگرفته ازصفت قهارخداونداست ودرذره کلسیم هبوط می یابد .حضرت امام صادق علیه السلام دارای عدد۶ است ومنشاگرفته ازصفت صادق خداونداست ودرذره پتاسیم هبوط می یابد. حضرت امام موسی کاظم علیه السلام دارای عدد۷ است ومنشاگرفته ازصفت صبارخداونداست ودرذره منگنز هبوط می یابد.حضرت امام رضاعلیه السلامدارای جایگاه عدد۸ است ومنشاگرفته ازصفت شکورخداونداست ودرذره کربن هبوط می یابد .حضرت امام جوادعلیه السلام دارای عدد۹است منشاگرفته ازصفت مکارخداونداست ودرذره گوگرد هبوط می یابد.حضرت امام هادی علیه السلام دارای عدد۱۰است ومنشاگرفته ازصفت هادی خداونداست ودرذره والدگروه گازهای بی اثرهبوط می یابد. .حضرت امامحسن عسگری علیه السلام دارای عدد۱۱ است ومنشا گرفته ازصفت جمال خداونداست ودرذره سدیم هبوط می یابد.حضرت مهدی علیه السلام دارای جایگاه ۱۲است ومنشاگرفته ازصفت نورخداونداست ودرذره اورانیوم هبوط می یابد.این ذرات بیشترین نقش رادرساختاربدن انسان ونظام آفرینش ایفا می کنند. بعدازازآن نیزعدد۱۳ تا۲۴ برلایه ایی دیگرلایه ایی دیگرازساعت رابه وجودمی آورندکه هرعدد نیزمختص انسانی پاک وعالی هست این انسانها درنورودرهدایت هستندوبایکدیگرنزدیک ودوست هستندودرواقع بهشتیان هستند.این اعدادتابی نهایت ادامه می یابندولایه لایه ساعت راتشکیل می دهندکه البته فقط ساعت اولی رسم می شودکه به مرکزوبه اصطلاح نقطه پرگارنزدیکتراست وقتی که اعدادبه بینهایت مثبت رسیدندیعنی انسانهایی هستندکه ازمرکزساعت وپیامبروامامان دورترین فاصله رادرمثبت هادارندوسپس دربینهایت مثبت ناگهان بینهایت منفی شروع می شودیعنی انسانهایی که صفات منفی شان ازصفات مثبت شان بیشتراست تاالی آخریعنی تامنفی یک که بدترین انسان است.درآخرین ساعت فرضی که ازمنفی یک تامنفی ۱۲ تشکیل شده است گردش عقربه ها نظم نداردودیگرزمان نظم خودراازدست داده است یعنی هرچه قدرکه انسانها ازصفربه بینهایت مثبت وسپس بی نهایت منفی وسپس منفی یک سیرمی کنندازنوربه ظلمت قرارمی گیرندودرمنفی یک درظلمت مطلقندوازصفات خداوندبهره نمی برندوعدم صفات خداوندی باعث رذایل درآنهاست. آنان بایکدیگرنیزخوب نیستندودرواقع جهنمیان هستندوازهم فاصله زیادی هم دارند.لایه های فرضی ساعت طوری قرارمی گیرندکه ازصفربه بالا ازمرکزساعت دورمی شوندودرستی فرضیه انبساط جهان نیز آشکارمی شودکه درلایه هایی که انبساط بیشتری دارندوازمرکز ساعت دوراست هرج ومرج وبی نظمی بیشتراست این ترتیب می توان جدول مندلیف رابه صورت ساعتی ترسیمکرد.هرانسانی که دارای عددی ثابت است یعنی مثلا ۴ اعداداعشاری که بین اعداد۴تا۵قرارمی گیرندوتشکیل دهنده صفت حکیم خداوندهستندهرکدام ازاعداد۴ واعدادبین ۴تا۵ ظرفیتهایی است که این انسان داردیعنی این انسان چندین باربه دنیامی آیدوباهرباربه دنیاآمدن دارای اسمی خاص است باظرفیتی که درهمان عددخاص است.بین هرعددتاعدددیگربی نهایت عدداعشاری هست یعنی هرانسان می تواندبه خواست خداوندبی نهایت دفعه وبااسامی متفاوت به دنیابیایدولی صفت ثابتی دارد.پس بنابراین ممکن انسانی نشات گرفته از صفتی ثابت چندین باربااسامی متفاوت به دنیابیاید وطبق آیات قرآن انسانهای پیشین نسبت به پسینیان یعنی انسانهای بعدی ظرفیتهای بالاتری داشته اندیعنی هرانسانی درظرفیت بعدی باقدرت کمتری به دنیامی آید .هرذره دارای پروتون است که خوددارای ذراتی است یکی ازذرات درون پروتون انسان راناشی می شودویکی دیگرازذرات داخل پروتون گیاه راناشی می شودویکی دیگرازذرات داخل پروتون حیوان راناشی می شود.همانگونه که خداونددرقرآن آورده است حیوانات وگیاهان وبقیه موجودات رامسخرانسان قراردادیم که دراین موردپروتون ذره انسانهای عالی مرتبه حیوانات وگیاهانی ازآنان منتج می شوندکه مثمرثمرتربوده وپرفایده ترندوذره هریک از انسانها دراینراستاحیوانات وگیاهانی ازآنان ناشی می شوندکه همانطورکه درقران آمده است خودازگروههایی تشکیل می شوندکه البته سرپرست آنان ذره حیوان یاگیاهی خاص است که ازذره انسانی خاص منتج می شود.مثلا درقرآن ازبعضی حیوانات نام برده شده است مانندگوسفندیاگاویاشترکه هرکدام ازذره انسانی برتروعالی منشا می گیرندوخیلی هم پرفایده هستندذره هرانسانی حیوان یاحیوانات وگیاه یاگیاهانی خاص رامنشاهستند وبه اصطلاح والدگروههایی ازحیوانات یاگیاهان هستندمثلا گوسفند به طورمثال مسخرحضرت اسماعیل علیه السلام است وازذره اومنشامی گیردولی گوسفندان زیرمجموعه ایی داردکه ازذره انسانهای دیگرهستندودراصطلاح فرزنداومحسوب می شوندواین درحالی است که انسانهای دیگرهیچ کدام شایسته اینکه درظرفیت ذره خوداولین گوسفند ازآنان به وجودآیدنیستند.درمقابل ذره انسانهای خبیث حیوانات وگیاهانی مضررامنشاهستندازجمله آنان ویروس کروناکه ازذره فردی خبیث نشات می گیرد .همانطورکه درقرآن آمده است تمامی حیوانات نیزدارای گروه وقبیله هستندوسخن می گویندوحضرت سلیمان وامام صادق علیه السلام نیزقادربه تشخیص کلام وگفتگوباحیوانات بوده اند.ذرات ازیک نوع نیزازلحاظ ژنوم فرق دارندیعنی هرذره ازاکسیژن باذره دیگراکسیژن تفاوت ژنوم دارد.یعنی ذره بنیادی اکسیژن که ازهبوط حضرت محمدصلوات ا…علیه ناشی می شوددارای اولین و بهترین ژنومازاین ذره است وبه اصطلاح ذره اکسیژن اوذره والداکسیژن است ولی انسانهای دیگرنیزمی توانندبه عنوان اکسیژن تجلی یابندکه هرکدامژنومشان بااکسیژن اول ودیگرذرات اکسیژن متفاوت است.این موضوع درموردسایرذرات نیزصدق می کندوبه این ترتیب همه انسانها درذرات وحیوانات وگیاهان این جهان سهمی دارند.درقران نیزبه این موضوع اشاره شده وبه والدوماولدسوگندخورده شده است.ذرات دارای دوقسمت پوسته وهسته هستندکه پوسته دارای ذره ایی است که منشا دیوان هست که درقرآن کریم آمده است گردانندگان سیارات هستندوهسته دارای سه ذره نوترون والکترون وپروتون هست که نوترون ذره ایی است که منشافرشتگان است والکترون منشا جنیان است که درسیاره مشتری زندگی می کنند وپروتون منشاانسان وحیوانات وگیاهان است البته خودپروتون شامل چندذره است که ذره ایی که انسان مربوط به آن است ازذره ایی که حیوان وذره ایی که گیاه ازآن ناشی می شودجداست. یعنی پس ازتشکیل نطفه اولین پروتونی که درذره تکثیرمی شودانسان یاگیاه یاحیوان ایجادمی شودواگربتوان آن ذره راشناسایی کردحتی می توان آن فردراشناخت که البته درقرآن آمده است که این امرجزبرخداوندامکان پذیرنیست اگربتوان به اطلاعات ژنی اولین پروتون تکثیرشونده درذره بنیادی بدن هرفرد یعنی اولین ذره ایی که تکثیرمی شودپی بردمی توان اطلاعاتی چون طول عمروسایرصفات آن فردوحتی اینکه آن شخص کیست رافهمید.ستاره شناسان قدیم دارای علمی بودندکه بااستفاده ازآن زمان به دنیاآمدن اشخاص مشهورراباتوجه به تولدقبلی آن شخص ومحل تولدقبلی اوتخمین میزدندمثلا ستاره شناسان زمان حضرت موسی زمان تولداوراتخمین زدند.ممکن است موسی علیه السلام درزمان قبل ازآن تاریخ بااسم دیگری درجای دیگربه دنیا آمده باشدکه چون جزپیامبران الوالعزم است بعیدبه نظرنمیرسد.در بنگیامه بانگ پس ازاینکه خداوندذرات بنیادی راآفریدیعنی برخی ازصفات خودرابه صورت ذرات تجلی دادذرات بنیادی که تعدادی ازآن به عنوان همان عناصرجدول تناوبی شناسایی شده اند باسرعت شگفت آوری تکثیروبایکدیگرامتزاج یافتندوسرعت این تکثیروتغییرات چنان بودکه صدایی خارج ازتصورایجادکردکه گوش هرجنبده ایی راکرمیکردوهرجنبده ایی رامنگ میکردبه همین علت به آن مه بانگ یابیگ بنگ می گویند.خداونداراده کردکه صفاتش به صورت ذرات هبوط وتجلی یابدهمانطوری که درقرآن کریم آمده اراده کند باش پس می شود وهفت شبانه روزباسرعت زایدالوصفی این ذرات تکثیروامتزاج یافتند.نروماده ووالدومولود درذرات نیزوجوددارد.براساس برآوردها می توان گفت حضرت مسیح ازذره بنیادی رادیم است.حضرت ابراهیم ازذره بنیادی لیتیم است .حضرت آدم ازذره بنیادی هلیم است.حضرت نوح ازذره بنیادی نیتروژن است.حضرت موسی ازذره بنیادی سیلیسیم است ویکی ازحیواناتی که درتسخیراوست وازذره اونشات می گیردماراست.حضرت اسماعیل ازذره بنیادی منیزیم است.حضرت یعقوب ازذره بنیادی نقره است .حضرت بنیامین ازذره بنیادی طلای سفیداست.حضرت یوسف ازذره بنیادی طلازرد است.حضرت ابالفضل ازذره بنیادی آلومینیوماست .حضرت یونس ازذره بنیادی یداست.حضرت شعیب ازذره بنیادی سرب است.حضرت لوط ازذره بنیادی جیوه است .کوروش کبیرکه درقرآن ذوالقرنین نامیده شده است از ذره بنیادی فسفراست وگیاه انگورازاونشات می گیرد.اکسیژن منشاشش دربدن است.مس منشا لنف دربدن است .آهن منشاخون دربدن است .زینک منشاپوست دربدناست.پتاسیم وسدیم تبادل بین سلولی راانجام می دهند.زمانتولدپیامبروائمه اطهارودشمنان آنان که درظلمات زندگی می کنندطبق محورایکس ها به یکدیگرنزدیک است.چون منفی یک فاصله کوتاه زمانی بایک داردمنفی یک شایدعمروبنعبدود بوده باشدهمانطورکه پیامبرفرمودندامروزتمام ایمان دربرابرتمام کفرایستاده است.پس نزدیک ترین لایه به مرکزساعت یعنی بهترین افرادتولدشان باتولدبدترین افرادهمزمانی داردویابه هم خیلی نزدیک است.یعنی می توان دوساعت رسمکردیکی درقسمت مثبت ها ویکی درقسمت منفی ها.هرچه ذرات به بی نهایت نزدیک می شوندلایه های ساعتهای رسم شده دردوطرف مثبت ومنفی ازهمدورترمی شوندیعنی زمان تولدخوبان بابدان فرق بیشتری داردوازهم فاصله زمانی بیشتری دارد.شایدهر انسانی روزی درجایی وزمان ومکانی دیگربه دنیا آمده باشندکه این حتماازرابطه ایی دقیق وقانون خاصی اطاعت می کند.ممکن است هرصفتی ازخداونددرچندذره یااسم تجلی یافته باشد.وانسانی هرباربااسمی دیگرکه ازذره ایی دیگرناشی شده است به وجودآید.مثلا حضرت موسی که پیامبرالوالعزم است وازصفت شکورخداونداست وازذره سیلیسیم است وحضرت اسماعیل که اوهم ازصفت شکورخداونداست ازذره منیزیم است وحضرت امام رضاعلیه السلام که اوهم ازصفت شکورخداونداست درساعت نظم جهانی درعددهشت قراردارندفقط اسامی متفاوت داشته ودرزمان ومکانی متفاوت ازپدرومادری متفاوت به وجودآمده است.یادرموردحضرت امام سجادکه ازصفت حکیم است باحضرت عیسی علیه السلام که ازپیامبران اولوالعزم است وازذره رادیم است واوهم ازصفت حکیم است ونیزذوالقرنین که اونیزازصفت حکیم است ودرذره فسفرهبوط می یابد فقط اسامی متفاوت دارندوفقط درمکان وزمانی متفاوت ازپدرومادری متفاوت به دنیا آمده اند.ودرموردحضرت ابراهیم علیه السلام که ازپیامبران الوالعزم است و دارای رتبه وعدد۳درساعت جهانی است درذره لیتیم هبوط داردوحضرت یحیی وحضرت ایوب وحضرت عذیرکه درجدول تناوبی ازذره یکی ازعناصررادیواکتیواست وحضرت امام حسین علیه السلام که درذره آهن هبوط یافته است هم صدق می کندکه همشان عدد۳ درساعت جهانی دارندوفقط اسامی متفاوت دارندودرمکان وزمان متفاوت وازپدرومادری متفاوت به دنیا آمده اند. همچنین حضرت علی اسامی آدم ونوح ویوسف وخضرهم داشته اند.همچنین حضرت محمدصلوات ا…علیه اسم بنیامین هم داشته اندچنانچه درسوره یوسف به پیامبرخطاب شده هنگامی که برادران یوسف رابه چاه می انداختندتودرآنجانبودی.خودحضرت محمدصلوات ا…علیه هم حدیثی دارندکه میفرمایندمثل من باحضرت علی علیه السلام مانندمثل هارون است به موسی علیه السلام .یعنی به نوعی به برادری باحضرت علی اذعان دارندکه اونیزاسم دیگرش یوسف است. درموردسایرپیامبران الوالعزم هم این قضیه صادقه وممکنه که چندین اسم بزرگ داشته باشند.البته حضرت علی علیه السلام ممکن است اسم زرتشت نیزداشته باشد.وحضرت محمدصلوات ا…علیه نیزاسم فریدون نیزداشته باشند.
سلام واحترام ،این که شما فرمودین فرضیه است ،اما به گمانم بخشی از متن میشه درست باشه باید بیشتر تحقیق کرد
بله باید تحقیق بشود .مثلا در این مورد که حضرت محمد علیه السلام از صفت لطیف خداوند هستند و درعالم ذر اولین و کامل ترین ذره بنیادی اکسیژن هستند و حضرت علی علیه السلام اولین وکاملترین ذره بنیادی هیدروژن و از صفت علیم خداوند هستند رامیشه از سوره کوثر هم استنباط کرد که خداوند چشمه زاینده را به حضرت محمد اعطا کرده است وحضرت محمد صلوات ا… خیلی هم بخشنده بودند تا حتی عبای خودشان را هم بخشیدند وماده اکسیژن هم تنها عنصری هست که رایگان هست . البته مثلا صفات خداوند هر کدامشان ذره خاصی ازشون منتج میشه که اعداد خاصی زیر مجموعه آن هستند و فقط آن اعداد می توانند آن عنصر بشوند برای همین اکسیژن در طبیعت خیلی کم هست .در مورد هیدروژن هم شکافتن دیوار خانه خدا در موقع به دنیا آمدن حضرت علی علیه السلام نشان از این است که حضرت با اذن خداوند و با کمک فرشته میکاییل که فرشته خودشان هستند قادرند پیوند های هیدروژنی را بشکنند .
والله این بیگ بنگ عجب چیزی هست که این دنیا رو با این همه شگفتی ها کاملا دقیق افریده یعنی از یه انفجار این دنیا درست شده و انسان که بقول جاهلان ( دانشمندان) که میگوبند انفجار شد بعد اتم انسان رو خلق کرد خوب چطور این اتم بدن انسان رو اینطور دقیق افرید حتما با ترکیب هایی که از اتم و مواد که ادم تشکیل میشد باید یکی یه چشم یکی چهار چشم یکی چهار دست یکی شش پا درست میشد بدلیل ترکیب این اتم با سایر مواد چون یک شکل بخودش نمیگیره الان قبول کردیم انسان را یک شکل افرید چرا همه ما از یک نسل هستیم چرا از طریق زاد وولد بدنیا میایم چرا اتم دبگه انسان تشکیل نمیده وچند انسان از اتم بدنیا امدن وعجب اتمی هست که بعد از خلقت انسان بهش چشم دادچشمی که برای خودش یک افرینش بزرگی هست که ما فقط شناختمون اینه که بهاش میبینم بعد به ما یک بینی داد که باهاش نفس بکشیم بعد گفتم خب بزار اکسیژن درست کنیم که نفس بکشن بعد گوش داد وبقیه اعضا بدن که هر کدام کاری دارن بعد چرا فقط ماعاق ودرک وفهم داریم وهمچین چیزی در حیوانات ودرختان وکاینات نمیبینیم یعنی خودش انتخاب کرد که فقط به ادمها همچین چیزی بدهد وبه بقیه جانداران عقل ندهد که در حد غریزه زندگی کنن خورشید اگه نبود اب اگه نبود درختان اگه نبودن این زمین اگر قابل استفاده نبود ایا انسان بوجود میومد یکی میخواد بگه اینها اتفاقی از یک انفجار بیهوده درست شد بمب اتمی داریم کل دنیا رومنفجر کنیم ببینم چی میشه همین شیر مادر که بدون ان بچه زنده بماند از انفجار درست شده
سلام دوست عزیز بجای تعصبی برخورد کردن اول دلایل علمی رو میتونی بررسی کنی و بعد حرف بزنی ، کسی هم خدا رو انکار نکرد ، این چیزیه که فراتر از درک و فهم تو و ماست و توی محدود نمیتونی نامحدود رو درک کنی و اگر خدایی وجود داره نمیتونی درک کنی که چجوری جهان رو آفریده و اینو که گفتی جوابشو میگم “بابا به خدا قسم میلیارد میلیارد تیلیارد سال پیش نه آدمی بوده نه چیزی نه دوربینی و نه تلسکوپیکه اون ۴ تا شیاد دروغ گو برا مشهور شدن میگن” اولا باید درست بیان کنی و نه با تعصب میلیار میلیارد تیلیارد سال پیش رو میتونستی به صورت درست بگی تقریبا ۱۴ میلیارد سال پیش و کسی هم نگفته که اون موقع تلسکوپ بوده و از اون عکس گرفته شده بلکه بخاطر سرعت نوره که میشه اتفاقات گذشته رو دید یعنی اگر جسمی در فاصلهی پنچ سال نوری از ما قرار داشته باشه پنج سال زمان میبره تا ما بتونیم نور اون رو ببینیم و تلسکوپ جیمز وب هم که همین سال در دی ماه ارسال شد قادره نوری که از زمانی تقریبا نزدیک به بیگ بنگ رو که الان میرسه رو بگیره و اطلاعات بدست بیاره ، حداقل میخوای چیزی رو انکار کنی دلیل درست بیار مثل بیشتر افرادی که با بیان خیلی زیبا و درست و با دلیل هایی حداقل حداقل اندکی علمی میان و بحث درست و دوستانه میکنند و با هم مثل دوست رفتار میکنن نه دشمن. اول گفتی قشنگ بهش فکر و تعقل کنیم من هم فکر کردم و دنبال نتیجه بودم الان اینا رو کلمه به کلمه دارم روش فکر میکنم که چطور بتونم بحث منطقی باهات داشته باشم ولی یک سوال دارم ، خودت قبل اینکه بنویسی رفتی درست تحقیق کنی و یک بار دیگه متن این مقاله رو بخونی و یکم فکر کنی بعد بنویسی یا نه؟ صادقانه و درست جواب بده
من رفتم دوباره برای چیز هایی که میدونستم مثل سرعت نور و همین بیگ بنگ تحقیق کردم تا درست و منطقی چیزی بگم حالا اول چند تا چیز بگم:
نمیتونی با زمین زدن و خراب کردن یک ایده یا حرف یا هر چیزی مال خودتو بالا بیاری.
“الان شاید اونی که بخواد با حقیقت مخالفت کنه و گنده لات بازی پیش خودش در بیاره وقتی که أجل مرگش برسه
ایا بازهم حاضره که به این دروغ های توهمی بها بده؟؟”
گنده لات بازی رو روراست بگم خودت داری در میاری و فکر میکنی اعتقاداتت بر حق و کاملا درست و صحیحه و این بقیه هستند که اشتباه میکنند و از مرگ حرف زدی ، جوری هم درباره مرگ حرف زدی که یکم تهدیدی بود ولی خب برام جالبه که بیشتر افرادی که حداقل من تا حالا دیدم و تجربه کردم که از مرگ و عذاب و این چیزا حرف میزدن خودشون بیشتر از مرگ ترس داشتن.
“در ثانی اگر انفجار بینگ بنگ هم بوده یک نفر اون انفجار رو به وجود آورد و به کهکشان ما نظم بخشید
و بر روی زمین ما هزار هزار و میلیون میلیون نعمت و شگفتی آفرید
که روی هیچ کدوم از سیارات این شگفتی دیده نمیشه”
انفجار بوجود نمیاد اتفاق میوفته این اشتباه اول و منظورت رو فهمیدم یعنی کسی اون چیز قابل انفجار و اون امکان رو برای انفجار بوجود آورده در ضمن خودش بهت گفته که فقط سیارهی زمینه که دارای حیاته؟ جهان در حال انسباطه و در بین بیشمار سیارات سیاره های دیگری هم خواهند بود که در فاصله ای از ستارهی خودشون باشند تا بتونه حیات داخلشون بوجود بیاد و یا حتی باکتری و میکروب ها ، و یک چیزی از نظر من و نمیخوام بگم که فلان شخص گفته و یا کاملا درسته ، نظم بدون وجود بی نظمی معنایی نداره مثل تاریکی که بدون وجود نور معنایی نداره.
در کل این که یکم فکر کن ببین جبهه گیری و دشمن دونستن کسانی که نظرات مختلف دارن بهتره یا باهاشون دوستانه بحث کردن و دوستی چون باید یک چیزی رو بدونی ، هیچ کس در مورد همچین چیز هایی مثل وجود خدا کاملا مطمئن نیست و کسی هم کاملا درست نمیدونه و قطعا و کاملا مطمئنم که کسی که درباره این چیز ها به طور خیلی جدی جبهه میگیره خودشم میدونه که الکی این کار رو میکنه و خودش میدونه که درست دربارش نمیدونه ، در آخر هم میخوام بگم اگر اینو دیدی و خواستی بحث کنی محترمانه و دوستانه میتونم باهات بحث کنم منم فرض کن بیسواد بیسوادم خواستی حرف بزنی طوری توضیح بده که قابل فهم باشه فقط این کتاب رو چند وقت پیش جدید گرفتم که یک مقدمهی کوچیک از فیزیک و اختر فیزیکه که توضیح داده چیز های زیادی رو دربارهی فیزیک که اسمشم شناخت کیهانه که میتونی بخونی.
پسرجان عاقل باش عاقل! یه سوال خیلی ساده اگر اون بیگ بنگ که میگی مارو بوجود اورده باشه عضو ها از چی ساخته شدن از همون ذره های اتم نه خیر این دنیا خالقی دارد و بس پس این همه نظم چی تو میگی از انفجار که عامل خرابی است بوجود امده به این ایات توجه کن وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ؛(۵)و (۶)«و از نشانههای او (خدا) آن است که شما را از خاک آفرید».
وَاللَّهُ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ؛(۷)«و خدا شما را از خاک آفرید».أَوَ لَمْ یرَالَّذِینَ کفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ کانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا» (انبیاء/ ۳۰). در این آیه تصریح شده که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بوده اند و سپس از هم گسسته شده اند.«وَالسَّماءَ بَنَینَاهَا بِأَیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ» (ذاریات/ ۴۷)؛ «و آسمان را با قدرت، بنایش کردیم و قطعاً ما گسترش دهنده هستیم».«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ» (ملک/ ۳)؛ «(همان) کسی که هفت آسمان را طبقه بندی شده آفرید. هیچ تفاوتی (تناقض گونه) در آفرینش (خدای) گسترده مهر نمی بینی. پس دیده را برگردان؛ آیا هیچ شکافی می بینی؟!». و دو نیم شدن ماه که در قران اورده شده ویکی ازمعجزات است . اینا چیان لعنتی ایمان بیار
خب خلاصه هرکسی اعتقاداتی داره من با این نظریه کاملا موافقم چون توسط ۱۲ تا از دانشمند هوایی ک کل دنیا قبولشون دارن و عمرشون رو پای تحقیق و… گذاشتن مطرح شده . اینکه دنیای یک انسان به بهشت و جهنم ختم میشه این موضوع واسم جا نیفتاده چون ارزش و پیچیدگی انسان خیلی والا تر از بهشت و جهنمی ک در کتاب هایی ک نوشته شده اند هستش و اینکه دوست عزیز اگر شما این نظریه رو رد میکنی و میگی چن نفر اومدن دستکاری کردن و چرت و پرت نوشتن از کجا میدونی تو کتاب قرآنی ک جلوت هست یسری مسائلو عمدا تو طی این سالها عوض نکردن ؟
اونم تو عصری هستیم ک عربستان عید فطر رو عمدا یک روز دیرتر اعلام کرد همین باعث شد پول زیادی ب جیب بزنه .
ممنون میشم نظریه بزرگان علمی دنیا رو انقد راحت باطل نکنین شمایی ک در مقابل اونها عددی نیستین🙏🙏🙏
با سلام
شرح و توضیح منشاء و چگونگی پیدایش جهان بطور حقیقی و منطبق بر واقعیت از دیدگاه این حقیر بدون باور به قدرت و علم و آگاهی و حکمت و صبر مطلق و بیکران خداوند متعال و موجود بودن طرح مطلق آفرینش و موجود بودن بیزمانی و بیمکانی به عنوان نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی زمان و مکان و نه مترادف و معادل و هم معنا بودن با عدم وجود زمان و مکان و موجود بودن زمان و مکان مطلق و نسبی و بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی ، محال و غیر ممکن می باشد. البته در قدم نخست باید دانشمندان علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات و بخصوص فیلسوفان و عارفان علمی و کلی گرا بتوانند مفهوم خدا ( نه خود خدا ) و اعتقاد و باور و ایمان و امید انسان به خداوند متعال را از دست انحصارات و اسارات بی رحمانه دین و مذهب نجات دهند. زیرا مفهوم خدا تنها به آئین ها و ادیان و مذاهب باستانی و آتئیزم تعلق ندارد بلکه به تک تک افراد انسانی در ورای وابستگی های ملی و قومی و فرهنگی و تمدنی. دو داستان بنیادی ادیان توحیدی – ابراهیمی یعنی آفرینش شش روزه جهان و خلق آدم از گل و دمیدن روح در او و کشیدن حوا از دنده های چپ یا راست وی توسط تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی و نظریه علمی مه بانگ نقش بر آب شده اند و این دو تئوری علمی عظیم ترین و منطقی ترین و معقول ترین اثبات وجود خداوند متعال و موجود بودن طرح مطلق آفرینش می باشند. لذا محتوای کتب به اصطلاح وحیانی دینی از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان به گوش سر بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی این ادیان ابلاغ نگردیده اند. این به زوج قدیمی و کهنه خدا – دین نه یا خیر می گویم و به زوج جوان و تازه و شاداب و پر انرژی خدا – علم بلی یا آری.
اندیشمندان و متفکرین دینی در طول تاریخ تاکنون نتوانسته اند که بین نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی طولانی مدت درون آن در سطح کمال ایده آل از یک طرف و از طرف دیگر نظم های ناکامل و حیات های کوتاه مدت دنیوی درون آنها فرق و تمیز قائل شوند. عالم ایده یا عالم اعلای افلاطون چیز دیگری نمی باشد غیر از نظام احسن آفرینش مبداء و ایده های کامل و جاودانه افلاطونی چیز های دیگری نیستند غیر از کلیه موجودات زنده و مفید و تک تک افراد انسانی که در آن نظام احسن ملکوتی توسط خداوند متعال و از هستی یا وجود بیکران وی هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند و آنهم نه در یک جهان بلکه در مجموعه وسیعی از جهان ها. آن نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی طولانی مدت بهشتی درون آن دیگر وجود ندارد بلکه با آغاز سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای جهان ( و جهان ها ) به پایان رسیده و منجر به جاری شدن سلسله طویل نظم ها و حیات های گردیده است و هدف این سفر بازگشت به همان نظام احسن و برخورداری از زندگی بهشتی می باشد. روند آمدن و شدن و رفتن و بازگشتن از طریق وقوع مه بانگ های متوالی بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان ( و محتوای کلیه کیهان یا جهان ها بطور همسان و همزمان ) صورت می پذیرد و کلیه راه هایی که در طول تاریخ تاکنون ارائه گردیده اند، بدون استثناء گمراهه محسوب می شوند. از قبیل حلول روان یا تناسخ و یا جدایی و قبض روح از کالبد مادی و یا پریدن جان از قفس تنگ خاکی و یا رهایی من یا نفس مجرد از چاه طبیعت به هنگام فرارسید لحظه اجل مرگ.
دقیقاً تمام موجودات از انفجار ستاره ای ساخته شده اند نه خاک
بهتره آدم بعضی چیزها راکه میدونه پیش خودش داشته باشه .چون عدم درک دیگران نه تنها براش سودی نداره بلکه باعث دردسربراش میشه.
روح اطلاعات نیست ولی خداوند درطول زمان انسانها را در جسم های متفاوت و با ژنتیک متفاوت در زمانهایی متفاوت ایجاد می کند و ارتباط آنها با روح صورت می گیره یعنی یک روح دارند وخداوند اگر بخواهد آنان را زنده کند یا آنان را همزمان کند می تواند .روح باعث جاودانگی انسان می شود .یعنی درسته که انسان جسمش در محدوده زمانی خاصی را توانایی زنده بودن داره ولی درلحظه مرگ نطفه اش در زمان دیگری درگذشته ویا آینده بسته به نظر خداوند تشکیل می شود حتی ممکن است این تشکیل نطفه انسان درطول زندگیش چندین بار درزمان های گذشته وآینده بنا به اذن خداوند صورت بگیرد حتی به اندازه ثانیه ها ولحظات عمر انسان و متناسب با کارهایی که انجام می دهد زندگی درآینده یا گذشته خواهد داشت.پس انسان تاقیامت نیز جاودانگی داره ولی این جاودانگی تا قیامت از نظر جسمی منقطع است وبا یک جسم صورت نمی گیره ولی روحش یکیه وپس از قیامت ابدی و به صورت بدون انقطاع می شه
باسلام واحترام ،نظر شما با دلایل عقلی وقران نمیخواند واشتباه است
فکر می کنم سفر به زمان گذشته تا حالا توسط خداوند برای بندگانش به صورت جبری صورت گرفته مثلا دوباره با جسم دیگری با همان روح در زمان پیش تر از این زمان به دنیا آمده اند وامکان تغییر کارهایشان را درصورت شناختن خودشان ندارند به هرحال میشه زندگی را به صورتی فرض کرد که کارهایی که ما انجام می دهیم باعث شده ما در زمان گذشته انسان بهتر و والاتر و موفق تری به دنیا آمده باشیم یا در لحظه کار زشتی انجام داده ایم که باعث شده در گذشته یا آینده بنا به اذن خداوند به دنیا بیاییم ورنج بکشیم پس این خداوند است که آینده و گذشته تاریخ را تعیین می کند همین الان انسانهایی زندگی می کنند که هنوز نمرده اند ولی درانتهای زندگیشان درگذشته ممکنه به دنیا آمده باشند که سرگذشت آنان را خوانده ایم یعنی آینده آنها درگذشته بوده است.
طبق گفته پیامبر خواب برادر مرگ است .درخواب می توانیم به گذشته وآینده سفر کنیم و با جسم های دیگرمان ارتباط داشته باشیم یا می توانیم با افرادی که می شناسیم و الان با این جسمی که می شناختیم در دنیا نیستند ارتباط بگیریم یا ازجسم های دیگرمان که مقام بالاتری دارند اطلاعات موثق بگیریم یا از فرشتگان اطلاعات حاصل کنیم واین کاملا درسته که زمانی که در خواب سیر می کنیم را نمی توانیم با معیار های اندازه گیری این جسممان تخمین بزنیم.
روح اطلاعات نیست ولی خداوند درطول زمان انسانها را در جسم های متفاوت و با ژنتیک متفاوت در زمانهایی متفاوت ایجاد می کند و ارتباط آنها با روح صورت می گیره یعنی یک روح دارند وخداوند اگر بخواهد آنان را زنده کند یا آنان را همزمان کند می تواند .روح باعث جاودانگی انسان می شود .یعنی درسته که انسان جسمش در محدوده زمانی خاصی را توانایی زنده بودن داره ولی درلحظه مرگ نطفه اش در زمان دیگری درگذشته ویا آینده بسته به نظر خداوند تشکیل می شود حتی ممکن است این تشکیل نطفه انسان درطول زندگیش چندین بار درزمان های گذشته وآینده بنا به اذن خداوند صورت بگیرد حتی به اندازه ثانیه ها ولحظات عمر انسان و متناسب با کارهایی که انجام می دهد زندگی درآینده یا گذشته خواهد داشت.پس انسان تاقیامت نیز جاودانگی داره ولی این جاودانگی تا قیامت از نظر جسمی منقطع است وبا یک جسم صورت نمی گیره ولی روحش یکیه وپس از قیامت ابدی و به صورت بدون انقطاع می شه.پس می توان گفت این که در کتب مذهبی گفته شده زمین را پاکان و صالحان به میراث خواهند برد درسته وبا توجه به این نکته که ممکنه فردی درآینده بمیرد ودر پایان زندگیش نطفه او درگذشته آن زمان تشکیل شده باشد و خود او زندگی آینده اش را که در گذشته بوده است خوانده باشد .پس از دید خداوند زمان گذشته وآینده با دیدی که ما از گذشته وآینده داریم فرق می کند و آینده وگذشته تاریخی هر فرد مختص خود هر فرد است اگر آن فرد درجه خا صان خداوند را داشته باشد در زمانی درگذشته او زندگی تا ابد راحت خواهد داشت و اگر زمین درآینده قابل سکونت نیز نباشد این وعده تحقق می یابد .
این نظر شما هم اشتباه است
به نظر من بی نهایت منفی و مثبت در بی نهایت به هم می رسند .میشه تصور کرد صفر بالاترین ارزش عددی را داره و نزدیک ترین به خداوند است تو سیستم کامپیوتر هم ازبقیه اعداد ارزش بالاتری داره.یک بعد از صفر قرار داره وهمینطور از ارزش اعداد کم میشه ودر واقع کوچکترین مثبت مثبت بی نهایت است وقتی به مثبت بی نهایت رسیدیم منفی بینهایت شروع می شود و منفی بی نهایت کوچکترین منفی است و بالاخره می رسیم به منفی یک که بزرگترین عدد منفی است . درسته که صفر در مرکز جدول تناوبی ساعتی قرار داره ولی خودش روی محوری قرار داره که
با خداوند تا بی نهایت فاصله داره و می تواند بی نهایت جدول تناوبی به شکل ساعت با عناصر دیگر روی آن قرار بگیره یعنی خداوند تا بی نهایت می تواند جهان های موازی به وجود بیاورد با عناصری که ما نمی شناسیم .در مرکز هر جدول تناوبی ساعتی عناصر گرانقیمت وبا ارزش قرار دارند وهرچه از مرکز ساعت ها دور میشیم عناصر بی ارزش تر و نظم کمتر میشه . ایجاد جهان های موازی تا بی نهایت می تواند ادامه یابد.
منظورم این نیست که همه انسانها یک روح دارند منظورم اینه که یک انسان خاص ممکنه چند بار به دنیا بیاید ولی صاحب یک روح است که روح هم بی مرگ است پس انسانها درسته در ظاهر مرگ دارند ولی در واقع در طول تاریخ با چندین جسم در دنیا زندگی می کنند و اگر به مقام پاکان صالحان و شهدای مورد قبول پروردگار برسند زنده هستند و می توانند با اذن خداوند به دنیا برگردند و متنعم شوند و در زمان سفر کنند.
هر کدام از ما انسانها دارای یک ذره بنیادی که حاوی روح خدایی هست و در درخت زندگی مغز هست هستیم و یک نوترون خاص داریم که به اصطلاح بهش می گیم فرشته و اولین حیوان و یا گیاه از گونه ایی خاص هم با ذره بنیادی ما ربط پیدا می کنه و بقیه آن گونه از آن به وجود می آیند .به طوری که حیوانات و گیاهان هم مانند انسانها اسم دارند و هر کدامشان دقیقا به انسانی خاص مرتبط هستند برای همین هست که بعضی هاشون باهوش تر هستند بعضی ها نه . بعضی از گیاهان وحیوانات در طبیعت نقش بیشتری دارند و بعضی نه. مثلا ممکنه یک انسان با اولین گل آفتاب گردان ربط دقیق ژنی داشته باشه که بقیه گل های آفتاب گردان از آن به وجود آمده باشند ولی دربین آفتاب گردان هایی که از اوبه وجود می آیند
آفتاب گردانی از خودش بهتره چون از انسانی سرمنشا می گیرد که ریشه ژنی بهتری داره .حتما شما داستان هد هد سلیمان یا مورچه قرآن یا گاو بنی اسرائیل یا سگ اصحاب کهف را شنیدید.
فکر کنم از طریق بررسی دقیق دی ان ای اسانس و عطر ربط ژنتیکی هر کدام از گلها و…را با هر کدام از انسانها می توان متوجه شد .البته از طریق علم فیزیک هم ربطشان معلوم میشه .از طریق علم کوانتوم . هر انسانی دارای عددی خاصه که ربط مستقیم با عدد کوانتومی گیاه یا گل یا حیوان خاص داره .هر کدام از ما انسانها با گونه ایی خاص از گل ها ربط داریم . می توان گفت هر کدام از ما دارای ادکلن و عطر مخصوص به خود هستیم .همچنین گونه ایی خاص از درختان به هر کدام از ما ربط خاص دارد. می توان گفت گونه ایی از گیاه و حیوان از تک سلولی تا پیچیده ترین آنها به هر کدام از ما ربط پیدا می کند .مثلا یک زوج انسان
ربط دقیق ژنی با اولین گل لاله داشته است وبقیه لاله ها از آن به وجود آمده است بنابراین عطر خاص لاله هم مخصوص آن زوج انسان خاصه .
اگر جدول تناوبی را به شکل ساعت بکشیم که در واقع به همین شکل هم هست و ساختارش در طبیعت همین شکل را داره و نظم ذرات هم از همین ناشی میشه . والد ساعت صفر اکسیژن است وبقیه عناصر مولود هستند. والد ساعت یک هلیم هست و بقیه عناصر مولود هستند . والد ساعت ۲ ید هست وبقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۳ لیتیم هست و بقیه عناصر مولود هستند . والد ساعت ۴ رادیم هست و بقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۵ سرب هست و بقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۶ پتاسیم هست و بقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۷ منگنز هست و بقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۸ کربن هست و بقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۹ گوگرد هست و بقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۱۰ سدیم هست وبقیه عناصر مولود هستند .والد ساعت ۱۱ نقره هست و بقیه عناصر مولود هستند و عدد دوازده اورانیوم هست و بقیه عناصر مولود هستند .شاید من نکته ایی را اشتباه کنم ولی مطمئنا این رابطه والد ومولود در بین ذرات برقراره .مثلا هلیم وقتی مولود لیتیم میشه هیدروژن میشه.یا اکسیژن وقتی مولود هیدروژن میشه آلومینیوم میشه. هیدروژن وقتی مولود نقره میشه طلا میشه .و مس وقتی مولود نقره میشه تنگستن میشه . سرب وقتی مولود هیدروژن میشه کلسیم میشه . تا این حد تغییر خصوصیات دارند . مثلا اگر بتوانند در ماشینهای هیدروژنی تبدیل ذراتی که قابل تبدیل به هم هستند را انجام بدهند چون هلیم و هیدروژن و
و نیتروژن و طلا به یکدیگر قابل تبدیلند می توانند خطرات را از بین ببرند و سود آور هم باشه . ولی مس و طلا به یکدیگر قابل تبدیل نیستند .ید وقتی مولود هیدروژن می شود مس می شود .
به نظر من بی نهایت منفی و مثبت در بی نهایت به هم می رسند .میشه تصور کرد صفرکه در مرکز وبه اصطلاح نقطه پرگار هست بالاترین ارزش عددی را داره و نزدیک ترین به خداوند است تو سیستم کامپیوتر کوانتومی هم ازبقیه اعداد ارزش بالاتری داره.یک بعد از صفر قرار داره و بعد هم دو دویی و سه همینطور از ارزش اعداد کم میشه و در واقع کوچکترین مثبت مثبت بی نهایت است وقتی به مثبت بی نهایت رسیدیم منفی بینهایت شروع می شود و منفی بی نهایت کوچکترین منفی است و بالاخره می رسیم به منفی یک که بزرگترین عدد منفی است . درسته که صفر در مرکز جدول تناوبی ساعتی قرار داره ولی خودش روی محوری قرار داره که
با خداوند تا بی نهایت فاصله داره و می تواند بی نهایت جدول تناوبی به شکل ساعت با عناصر دیگر روی آن قرار بگیره یعنی خداوند تا بی نهایت می تواند جهان های موازی به وجود بیاورد با عناصری که ما نمی شناسیم .در مرکز هر جدول تناوبی ساعتی عناصر گرانقیمت و با ارزش قرار دارند و هر چه از مرکز ساعت ها دور میشیم عناصر بی ارزش تر و نظم کمتر میشه . این عناصر درساعت تناوبی اول که ما می شناسیم با ساعت های تناوبی دیگر به صورت عددی و ذره ایی ربط هایی داره. مثلا ۱ با سیزده در بعضی خواص مشتر ک هستند مثلا در ساعت دوم هم که رسم میشه که از سیزده تا ۲۴ هست همان عناصر هستند که یک خانواده را تشکیل می دهند . در ضمن خودشان والد و مولود همدیگر هم قرار می گیرند می توان گفت در ساعت دوم مثلا ذره اکسیژنی که وجود داره از نظر ژنتیکی نسبت به اکسیژن اول خلوص کمتری داره یا هلیم و دیگر عناصر نیز همینطور .بنابراین مثلا آبی که از هیدروژن و اکسیژن ذراتی که دارای اعداد صفر تا ۱۲ هست ایجاد میشه نسبت به دیگر آبها گوارایی بیشتری داره .بعد مثلا خانواده بعدی از ذرات از ۱۳ تا ۲۴ رسم میشه که دارای عدد کوانتومی به همان مقدار هستند .خانواده اهل بیت اعداد صفر تا دوازده را دارند .بقیه مردم هم همین ذرات را دارند منتها از درجه خلوصشان کم می شود واعداد کوانتومیشان بیشتر می شود و هر چه قدر که از مرکز ساعت دور می شویم آب بدتر وشور مزه خواهد شد و بقیه عناصر و مواد نیز همینطور .در مورد فرشتگا ن که سنخیتی نوترونی از ذره انسانها دارند نیز همینطور هست از قدرت فرشتگان هر چه اعداد کوانتومی بالاتر رود کم می شود. البته فرشتگان به اختیار و دستور خداوند هستند و تخطی از فرمان حق نمی کنند . ایجاد جهان های موازی تا بی نهایت می تواند ادامه یابد.ساعت درساختار نظم جهانی نقش عمده ایی ایفا می کند .جدول تناوبی ساعتی یا به عبارت دیگر ساعت تناوبی درجهان خلقت می تواند تا بی نهایت ادامه یابد که ما در داخل یکی از این جهانها قرار داریم وجهان های موازی دیگری هستند با مواد وعناصر دیگر که شباهتهایی با عناصر جهان ما دارند .به این ترتیب ارتباط فیزیک و شیمی و زیست و ریا ضی و فلسفه به زودی راههای بیشتری را بر روی دانشمندان باز خواهد کرد. گیاهان و حیوانات و دیوان و جن ها و ملا یک هر کدام از نظر ژنی با انسان شباهتهایی دارند و هر کدام با انسان خاصی نزدیکی ژنی و دی ان آیی نزدیک و ویژه دارند که شاید درآینده نزدیک به روش علمی نیز مشخص شود.
سلام
من نمی دانم که چرا بعد از اینکه انفجار به وجود آمد و ماده شروع به سرد شدن است تازه ماده نوع و شکل و اتم آن مشخص می شود
حالا خداوند در قرآن می فرماید هفت مرحله یا هفت روز . پس خداوند دارای روز و شب است .و جهان از هم دور نمی شوند همه بصورت منظم حول مرکزیت جهان می چرخند .در صورتی که انفجار بزرگ دور شدن اجسام و سرد شدن آنها را اعلام می کند
خداوند همانگونه که همه موجودات زنده را از یک نطفه خلق می کند وبا گذشت زمان موجود شکل خود را می گیرد و به دنیا می آید
جهان هم ذرات خیلی ریز شروع به تشکیل نوترون پروتون الکترون که تشکیل اتم و آرایش الکترون و نوترون …. اتم عناصر و عناصر بر اثر زمان و گرما و فشار شروع به تشکیل ماده و سیارات ستاره ها
جالب است که سلول داخل آب و از آب به وجود آمده است
به نظر من بی نهایت منفی و مثبت در بی نهایت به هم می رسند .میشه تصور کرد صفرکه در مرکز وبه اصطلاح نقطه پرگار هست بالاترین ارزش عددی را داره و نزدیک ترین به خداوند است تو سیستم کامپیوتر کوانتومی هم ازبقیه اعداد ارزش بالاتری داره.یک بعد از صفر قرار داره و بعد هم دو دویی و سه همینطور از ارزش اعداد کم میشه و در واقع کوچکترین مثبت مثبت بی نهایت است وقتی به مثبت بی نهایت رسیدیم منفی بینهایت شروع می شود و منفی بی نهایت کوچکترین منفی است و بالاخره می رسیم به منفی یک که بزرگترین عدد منفی است . درسته که صفر در مرکز جدول تناوبی ساعتی قرار داره ولی خودش روی محوری قرار داره که
با خداوند تا بی نهایت فاصله داره و می تواند بی نهایت جدول تناوبی به شکل ساعت با عناصر دیگر روی آن قرار بگیره یعنی خداوند تا بی نهایت می تواند جهان های موازی به وجود بیاورد با عناصری که ما نمی شناسیم .در مرکز هر جدول تناوبی ساعتی عناصر گرانقیمت و با ارزش قرار دارند و هر چه از مرکز ساعت ها دور میشیم عناصر بی ارزش تر و نظم کمتر میشه . این عناصر درساعت تناوبی اول که ما می شناسیم با ساعت های تناوبی دیگر به صورت عددی و ذره ایی ربط هایی داره. مثلا ۱ با سیزده در بعضی خواص مشتر ک هستند مثلا در ساعت دوم هم که رسم میشه که از سیزده تا ۲۴ هست همان عناصر هستند که یک خانواده را تشکیل می دهند . در ضمن خودشان والد و مولود همدیگر هم قرار می گیرند می توان گفت در ساعت دوم وسوم الی آخر ذرات فاصله دورتری با مرکز داره و گریز از مرکز زیادتری دارند واعداد کوانتومی بیشتری دارند .شاید از روی میزان نیروی گریز از مرکز شون به اعداد کوانتومی و طول عمرشون هم بتوان پی برد و برعکس . مثلا ذره اکسیژنی که وجود داره از نظر ژنتیکی نسبت به اکسیژن اول خلوص کمتری داره یا هلیم و دیگر عناصر نیز همینطور .بنابراین مثلا آبی که از هیدروژن و اکسیژن ذراتی که دارای اعداد صفر تا ۱۲ هست ایجاد میشه نسبت به دیگر آبها گوارایی بیشتری داره .بعد مثلا خانواده بعدی از ذرات از ۱۳ تا ۲۴ رسم میشه که دارای عدد کوانتومی به همان مقدار هستند .خانواده اهل بیت اعداد صفر تا دوازده را دارند .بقیه مردم هم همین ذرات را دارند منتها از درجه خلوصشان کم می شود و عدد کوانتومی شان بالاتر می رود و هر چه قدر که از مرکز ساعت دور می شویم آب بدتر وشور مزه خواهد شد و بقیه عناصر و مواد نیز همینطور .در مورد فرشتگا ن که سنخیتی نوترونی از ذره انسانها دارند نیز همینطور هست از قدرت فرشتگان هر چه اعداد کوانتومی بالاتر رود کم می شود. و هر کدام کاری که انجام می دهند با ذره شان رابطه مستقیم دارد. البته فرشتگان به اختیار و دستور خداوند هستند و تخطی از فرمان حق نمی کنند .ارتباط بین ذرات بنیادی به شهود گرفته شده با ذات همیشه زنده خداوند وجود دارد که فکر می کنم این ذره به شهود گرفته شده توسط فرشته در بدن گذاشته و درموقع مرگ برده می شود.دست خداوند در ارتباط ذرات با یکدیگر بسته نیست و قدرت او بالای همه قدرتهاست . ایجاد جهان های موازی تا بی نهایت می تواند ادامه یابد.ساعت درساختار نظم جهانی نقش عمده ایی ایفا می کند .جدول تناوبی ساعتی یا به عبارت دیگر ساعت تناوبی درجهان خلقت می تواند تا بی نهایت ادامه یابد که ما در داخل یکی از این جهانها قرار داریم وجهان های موازی دیگری هم هستند با مواد وعناصر دیگر که شباهتهایی با عناصر جهان ما دارند .به این ترتیب ارتباط فیزیک و شیمی و زیست و ریا ضی و فلسفه به زودی راههای بیشتری را بر روی دانشمندان باز خواهد کرد. گیاهان و حیوانات و دیوان و جن ها و ملا یک هر کدام از نظر ژنی با انسان شباهتهایی دارند و هر کدام با انسان خاصی نزدیکی ژنی و دی ان آیی نزدیک و ویژه دارند که شاید درآینده نزدیک به روش علمی نیز مشخص شود.اگر خانواده ها را درست بررسی کنیم از دوازده نفر اولیه سرچشمه می گیرند درست مثل ساعت که دوازده عدد دارد و شباهتهایی بین هر نفر خاص در آن خانواده با نفر ی درخانواده دیگر می بینیم .مثلا دریک خانواده ذره بنیادی فردی مس باشد درخانواده دیگر هم فردی با ذره بنیادی مس وجود داره . و زوجیت هم بین دو فرد که دارای ذره بنیادی مس هستند برقرار هست اگر خلاف این بشه رو به انحطاط میروند و در تاریکی ها می روند .برای بقیه افراد درخانواده هم همینطور هست .مثلا تمام خانواده ها افرادی را دارند که از ذره اورانیوم هستند و گلشان هم گل مریم هست فرشته شان هم فرشته مرگ هست البته به خلوص نوترون ذره اورانیوم اول نیستند که حضرت عزرائیل علیه السلام هستند و سرپرست فرشتگان مرگ هستند البته ممکنه گاهی وقتها آن فرد به دنیا نمی آید و همانطور که در قرآن گفته شده است بعضی از ذرات به دنیا می آیند و بعضی به دنیا نمی آیند و مستوع هستند .بنابراین تمام خانواده ها مانند خانواده اهل بیت تمام ذرات جدول تناوبی را دارند ولی خانواده اهل بیت بهترین نوع ذرات را دارند و میزان تکثیر ذره زیر مجموعه آنها نیز بیشتر و تا بی نهایت است چون به خدا نزدیک ترند.پس کوچکترین واحد درجهان خلقت خانواده است و خانواده اهل بیت اولین خانواده هستند. هر کدام از اعضا هر خانواده از یک ذره جدول تناوبی به وجود می آید و به یکی از گیاهان وحیوانات وجن ها و ملایک ربط مستقیم دارد یعنی آنها مسخر آن انسان هستند .
من فکر می کنم هر خانواده دارای یک ساعت شبیه به ساعتی هست که در زمین استفاده می کنیم .اگر آن خانواده دارای ساعت کوانتومی دقیقی باشه که دارای اعداد پایین کوانتومی باشه می تواند سعادتمند بشه .یعنی اگر تمامی ذرات جدول تناوبی را با همین خصوصیات زمینی داشته باشند می توانند از آب و نور و بقیه مزایا استفاده کند .بعضی از افراد فکر می کنند که اگر از زمین بروند شرایطی بهتر خواهند داشت سخت در اشتباهند .شرایط زمین با ساعت کوانتومی دقیقی هماهنگی داره که کمتر میشه در جایی یافت . ممکنه اگر یک ساعت با ذرات کوانتومی خانواده هر کدام از ماها درست کنند یعنی با ذرات بنیادی به شهود گرفته شده خانواده ما درست کنند دقت ساعتی که الان ازش بهره مند هستیم را نداشته باشد وهر چه قدر ساعت مان با ساعت زمینی شبیه تر باشه زندگی راحتتری خواهیم داشت .فکر کنم فرق افراد وخانواد ه ها با یکدیگر در روز قیامت از اینجا معلوم می شود.پس بنابراین روی عدم دقت کافی زمان . آب کمتر . نور کمتر .درختان کمتر و خیلی چیزهای کمتر در بهشتمان حساب کنیم مگر اینکه خداوند بی حساب اعطا کند.یعنی در بهشتمان ساعت مخصوص به خودمان را خواهیم داشت و اگر از خداوند و اهل بیت دور باشیم در نور و ظلمت خواهیم بود .
منظورم از این که خداوند بی حساب بدهد یعنی از نعمتهایی بیشتر از شایستگی خودمان وعدد کوانتومی خودمان بهمون اعطا کنه . بهشت ثابته و بهشتیان هم راضی هستند. عدد کوانتومی ما بین یک محدوده عددی خاص قابلیت نوسان داره و ظرفیت هر فردی از یک حدی بیشتر نمیشه . اگر کاری بکنیم که کمتر از درجه و مقاممان باشد حتما غبطه خواهیم خورد چون دست خدا در پیوند روح باز هست و می تواند در صورتی که کار نیکو انجام دهیم مقام ما را ترقی دهد و با روح اولیا محشور کند یعنی ذره ما را با ذره آنان پیوند روح دهد و در صورتی هم که کار زشت انجام دهند حیوانات می گویند ما این کار را انجام نداده بودیم که او انجام داد و خداوند آن انسان را به چهار پا یا بدتر تبدیل می کند چنانچه در قرآن آمده است .البته در همان لحظه ایی که آن کار زشت را انجام می دهد و نه مثلا موقع تولدش.در قرآن آمده است ای انسان تو خود برای حسابرسی کافی هستی .پس خود انسان خودش را حسابرسی می کند و اگر کار بدی انجام دهد فرشته عذاب کیفر می دهد .بنابراین انجام کار نیک و بد تاثیر گذار است اگر چه اصل عدد کوانتومی افراد و جایگاهها ثابت است.